کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذم ء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذم ء
لغتنامه دهخدا
ذم ء. [ ذَم ْءْ ] (ع مص ) دشوار آمدن بر. روان گردیدن آب بینی بزغاله ، جاری شدن آب و مخاط بینی بزیچه . || (ص ، اِ) مرد نکوهیده .
-
واژههای مشابه
-
TSP
کلذم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ← کل ذرات معلق
-
افعال مدح و ذم
لغتنامه دهخدا
افعال مدح و ذم . [ اَ ل ِ م َ ح ُ ذَم م ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) افعالی که در لغت عرب برای انشاء مدح و ذم وضع شده اند مانند:نعم ، بئس . (تعریفات جرجانی ). در اصطلاح فن نحو افعالی را گویند که برای انشاء مدح و ذم وضع شده اند. و بهمین جهت افعال خبری م...
-
واژههای همآوا
-
ظم ء
لغتنامه دهخدا
ظم ء. [ ظِم ْءْ ] (ع اِمص ) تشنگی . || آرزومندی . || (اِ) مدت میان دو نوبت آب خوردن شتر. || مدت میان دوبار آوردن شتران بر آبخور. ج ، اَظماء. || ظم ءالحیوة؛ از گاه بزادن تا گاه مرگ . || مابقی من عمره الاّ قدر ظم ءالحمار؛ أی لم یبق منه الاّ الیسیر، چه...
-
زمع
لغتنامه دهخدا
زمع. [ زَ م َ ] (ع اِ) ج ِ زَمَعَة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به زمعة شود.
-
زمع
لغتنامه دهخدا
زمع. [ زَ م َ ] (ع مص ) زائد شدن انگشت از معتاد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرگشته و بی خود شدن از ترس ، عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرگشته شدن و ترسیدن . (شرح قاموس ).سرگشته و آشفته شدن از ترس و دهشت داشتن . (ناظم الاطباء)...
-
زمع
لغتنامه دهخدا
زمع. [ زَم ِ ] (ع ص ) آنکه در وقت خشم کمیز یا اشک آیدش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
زمع
لغتنامه دهخدا
زمع. [ زُ ] (ع ص ) ج ِ ازمع و زمعاء. (ناظم الاطباء).
-
زمع
لغتنامه دهخدا
زمع. [ زُم ْ م َ ] (ع ص ، اِ) زنبور بی نیش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه در حاجت خود چست نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی است که سبک نمی شود از برای نیاز و حاجت . (شرح قاموس ) (از اقرب الموارد). کسی که در ...
-
ز ما
لغتنامه دهخدا
ز ما. [ زَ / زَ ] (حرف اضافه + ضمیر) مخفف از ما. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به «از» و «ما» شود.
-
ذما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذماء] [قدیمی] zemā ۱. بقیۀ روح؛ باقی جان؛ رمق.۲. باقی جان در مذبوح؛ تشنج مذبوح پس از ذبح.
-
ظما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zama' تشنه شدن؛ عطش؛ تشنگی.
-
ظَمَأٌ
فرهنگ واژگان قرآن
عطش - تشنگي