کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذلة
لغتنامه دهخدا
ذلة. [ ذِل ْ ل َ / ذُل ْ ل َ ] (ع مص ) رجوع به ذلت شود.
-
واژههای مشابه
-
ذِلَّةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
ذلت -خواري - کوچکي - ناتواني(ذلت در اصل لغت به معناي چيزي است که دستيابي بدان آسان است ، حال چه دستيابي محقق و چه فرضي)
-
ذِله،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
عاجز،کلافه
-
ذله شدن
واژهنامه آزاد
خسته شدن
-
واژههای همآوا
-
ظلة
لغتنامه دهخدا
ظلة. [ ظَل ْ ل َ ] (ع اِمص )اقامت به جائی . || صحت . سلامت . تندرستی .
-
ظلة
لغتنامه دهخدا
ظلة. [ ظِل ْ ل َ ] (ع اِ)سایبان . آله . آله گاه . باران گریز. عالة : چون بت سنگین شما را قبله شدلعنت و کوری شما را ظله شد.مولوی .
-
ظلة
لغتنامه دهخدا
ظلة. [ ظُل ْ ل َ ] (ع اِ) سایه بان . سایه وان . سایبان تنگ که فراخ نباشد. سایه پوش . باران گریز. آله . آله گاه . عالة. || سقف . || اول ابر که سایه افکند بر تو. || هر درخت که سایه افکند بر تو. || هرچه بدان از حرارت و برودت پناه برند. || صُفّة. || صفه ...
-
زلت
واژگان مترادف و متضاد
خطا، گناه، لغزش
-
ذلت
واژگان مترادف و متضاد
پستی، حقارت، خواری، خواری، فلاکت، مذلت، مهانت، نکبت، هوان
-
ذلت
فرهنگ واژههای سره
خواری، سرشکستگ
-
ذلت
فرهنگ فارسی معین
(ذِ لَ) [ ع . ذلة ] (اِمص .) خواری ، زبونی .
-
زلت
فرهنگ فارسی معین
(زَ لَّ) [ ع . زلة ] 1 - (مص ل .) لغزیدن ، خطا کردن . 2 - (اِمص .) لغزش . 3 - (اِ.) خطا. 4 - مهمانی .
-
ذلت
لغتنامه دهخدا
ذلت . [ ذِل ْ ل َ ] (ع مص ) ذُل ّ. ذُلالَة. مذلت . ذَلالَت . خوار شدن . (تاج المصادر بیهقی ). موهون گردیدن . خواری . (نطنزی ). هوان . حقارت . مهانت . زبونی . مقابل ، عزّت . ارج ، ارجمندی : تعزّ من تشاء و تذل ّ من تشاء. (قرآن 26/2).