کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذفیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذفیف
لغتنامه دهخدا
ذفیف . [ ذَ ] (ع ص ) سبک . (مهذب الاسماء). تیز. زود. سریع. سبک بر روی زمین . طاعون ذفیف ؛ مرگامرگی ناگهان کش . وبای در جای کشنده . مرگی جابجای کشنده . || خفیف ذفیف ؛ از اتباع است به معنی سریع و زود. تند و فرز. تر و چسبان . چست و چابک .
-
ذفیف
لغتنامه دهخدا
ذفیف . [ ذَ ] (ع مص ) سبک شدن . سبک سبک شدن . زود رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). تیز بشدن .
-
واژههای همآوا
-
زفیف
لغتنامه دهخدا
زفیف . [ زَ ] (ع مص ) شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). زف . رجوع به زَف ّ. و نشوءاللغة ص 19 شود. || (ص ) شترمرغ نر بسیارزف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سریع. (اقرب الموارد). رجوع به همین کتا...
-
ضفیف
لغتنامه دهخدا
ضفیف . [ ض َ ] (ع ص ، اِ) هو من ضفیفنا و لفیفنا؛ او ازجمله ٔ کسانی است که با خود آمیزیم وقتی که ایشان را امور خراب سازد. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ذفیفة
لغتنامه دهخدا
ذفیفة. [ ذَ ف َ ] (ع ص ) تأنیث ذفیف .