کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذفف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذفف
لغتنامه دهخدا
ذفف . [ ذَ ف َ ] (ع مص ) خسته را کشتن . مجروح را بقتل رسانیدن . || سرعت و شتاب کردن در کاری .
-
ذفف
لغتنامه دهخدا
ذفف . [ ذُ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ ذِفاف .
-
واژههای همآوا
-
ظفف
لغتنامه دهخدا
ظفف . [ ظَ ف َ ] (ع اِمص ) بسیاری عیال یا تنگی زیست .
-
زفف
لغتنامه دهخدا
زفف . [ زَ ف َ ] (ع مص ) بسیارزف شدن شترمرغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دارای پرهای ریزه شدن شترمرغ . (ناظم الاطباء).
-
ضفف
لغتنامه دهخدا
ضفف . [ ض َ ف َ ] (ع ، اِمص ، اِ) بسیاری عیال . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || تناول طعام با مردم . || بسیاری دست بر طعام ، و منه الحدیث : اَحَب ﱡ الطعام ما یکون علی ضفف . و فی الحدیث ما شبع رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم من خبز و لحم الاّ علی ضفف ؛ ای...
-
جستوجو در متن
-
ذفاف
لغتنامه دهخدا
ذفاف . [ ذِ ] (ع اِ) زهر کشنده . سم قاتل . || آب اندک یا نم و تری . ج ، ذُفُف . ما فیه ذفاف ؛ نیست در آن چیزی که تعلق گرفته شود بدان . || ما ذف َّ ذفافاً؛ آماده نکرد چیزی را، یا چیزی نکرد.