کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذرتپفکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
popcorn
ذرتپفکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دانۀ پفکردۀ ذرت
-
واژههای مشابه
-
پفکی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) (عا.) بسیار سست و ضعیف ، سخت بی دوام .
-
پفکی
لغتنامه دهخدا
پفکی . [ پ ُ ف َ ] (ص نسبی ) در تداول عوام سخت سست و ضعیف . سخت بی دوام .
-
پفکی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pofaki هرچیز پوک و بسیارسبک.
-
ذرت
واژگان مترادف و متضاد
بلال، جواری
-
ذرت
فرهنگ فارسی معین
(ذُ رَّ) [ ع . ذرة ] (اِ.) گیاهی است از تیرة غلات که یک پایه است و برگ هایش پهن و دراز می باشد. دانه های آن گرد و سخت به رنگ های سفید، زرد یا قهوه ای مایل به قرمز است ، دانه های ذرت را به صورت آرد درآورده به عنوان مغذی مصرف می کنند، بلال ، گندم مکه .
-
ذرت
لغتنامه دهخدا
ذرت . [ ذُرْ رَ ] (ع اِ) گیاهی است چون نی و آن را میوه ای به بزرگی یک و دو خیار بلفافهائی پیچیده و به درون میوه چوبی است که خوردنی نیست و بر آن دانه های بسیار منتظم و پیوسته هست هر یک چند نخودی خرد که تمام سطح را پوشیده است و آن دانه ها خوراکی باشد ک...
-
ذرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذرَّة] (زیستشناسی) zorrat گیاهی از تیرۀ غلات، دارای برگهای دراز و ساقۀ راست. بلندیش تا یک متر میرسد. دانههایش زردرنگ و شبیه نخود ریز و در روی شاخۀ کوتاهی به شکل خوشه پهلوی هم و پیوسته به یکدیگر تشکیل میشود و هر شاخه در حدود سیصد دانه ...
-
ذرت
دیکشنری فارسی به عربی
ذرة صفراء
-
popcorn polymerization,
بسپارش پُفکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] جدا شدن ذرات بسپار کوچک و غیرشفاف در هنگام بسپارش رادیکالی
-
پُفک،پفکی
لهجه و گویش تهرانی
پوک ،باد کرده،چاق،بی بُنیه،بی زور
-
گل ذرت
لغتنامه دهخدا
گل ذرت . [ گ ُ ل ِ ذُ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع در 66000گزی شمال خاوری بندرعباس ، سر راه مالرو سیاهو به شمیل . هوای آن گرم و دارای 76 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن خرما است . شغل اهالی زراعت و راه آن ...
-
کاکل ذرت
لغتنامه دهخدا
کاکل ذرت . [ ک ُ ل ِ ذُرْ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )رشته های افشانی که بر سر میوه ٔ ذرت باشد. دسته ای ازالیاف که بر سر میوه ٔ ذرت است و آن از مدرات است .
-
corn silk
کاکل ذرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خامۀ رشتهمانند اندام مادۀ ذرت که به کلالۀ دوشاخه منتهی میشود