کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذخیره کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ذخیره کردن
مترادف و متضاد
۱. انبار کردن، انباشتن
۲. اندوختن، پسانداز کردن
برابر فارسی
انباردن
دیکشنری
bespeak, hoard, reserve, save, stockpile, store
-
جستوجوی دقیق
-
ذخیره کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انبار کردن، انباشتن ۲. اندوختن، پسانداز کردن
-
ذخیره کردن
فرهنگ واژههای سره
انباردن
-
store
ذخیره کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] انباشتن دادهها و اطلاعات در حافظه
-
ذخیره کردن
لغتنامه دهخدا
ذخیره کردن . [ ذَ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نهادن . پس انداز کردن . ادّخار. اذّخار. انبار کردن . اندوختن . الفنجیدن . بیلفنجیدن . الفغدن . بیلفغدن . پس دست داشتن .الفختن . بیلفختن . اقتناء. ابتآر. بأر. اعتقاد. پستائی کردن . یخنی . اقماز.
-
ذخیره کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کنز , مخزن ، اِدّخار
-
واژههای مشابه
-
ذخیرة
لغتنامه دهخدا
ذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
-
ذخیرة
لغتنامه دهخدا
ذخیرة. [ ذَ رَ ] (ع اِ) الفغده . چیز الفنجیده . پستا. نهاده . برنهاده .یخنی . بئرة. بؤرة. بئیرة. پس انداز. پس اوکند. پس افت . پس افکند. ذُخر. پس انداز. اندوخته . پستائی . چیز نهان کرده . آنچه نگاهداشته شود برای روزی . آن چیز که نگاهداشته شود که وقتی...
-
booking
ثبت ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تثبیت ذخیرۀ بلیت و اتاق در مهمانخانه و جز آن در زمانی معین
-
storage fat
چربی ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] چربی تجمعیافته در انبارههای چربی
-
seed stock
بذر ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بذر یا غده یا ریشهای که برای کاشت ذخیره میشود و منبعی از ژرمپلاسم (germplasm) برای حفظ و تکثیر بذر رقمهای زراعی یا رگههای ژنی است
-
reserve fuel
سوخت ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] سوختی مازاد بر سوخت سفر که برای مصارف عادی در نظر گرفته نمیشود، بلکه برای وقایع پیشبینینشده، علاوه بر سوخت سفر و سوخت احتیاطی و سوخت انتظار و سوخت جایگزین، در دسترس باقی میماند و فقط در موارد خاص و با مجوز مقامات بالا...
-
شبکۀ ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← شبکۀ ذخیرهسازی
-
understudy
بازیگر ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] بازیگری که خود را از پیش برای بازی در یکی از نقشهای اصلی آماده کرده است تا در هنگام ضرورت به جای آن بازیگر بازی کند
-
overbooking, oversale
بیشذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ذخیرۀ جا بیش از ظرفیت یک پرواز برای جبران عدم حضور مسافر یا ذخیرهسازیهای مکرر