کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذخیره نفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
polymetallic deposit
ذخیرۀ چندفلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذخیرۀ معدنی دارای سه یا چند فلز که ازنظر اقتصادی اهمیت داشته باشد
-
storage device
ذخیرهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محل ذخیرهسازی دائمی یا نیمهدائمی دادههای رقمی، که بیشتر به دیسک یا نوار اطلاق میشود
-
storage 2
ذخیرهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انباشتن دادهها و اطلاعات در حافظه
-
stored
ذخیرهشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی هر داده یا اطلاعاتی که در حافظه انباشته شده باشد متـ . ذخیره 3
-
store
ذخیره کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] انباشتن دادهها و اطلاعات در حافظه
-
magmatic deposit
ذخیرۀ ماگمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← کانسار ماگمایی
-
mineral deposit
ذخیرۀ معدنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودهای از مواد معدنی طبیعی اعم از کانههای فلزی یا کانیهای غیرفلزی که معمولاً ارزش اقتصادی دارند
-
deposit 1
ذخیره 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] اصطلاحی غیررسمی برای انباشتی از کانسنگ یا دیگر مواد ارزشمند زمین از هر منشأ
-
reserve
ذخیره 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بازیهای تیمی، بازیکنی که در مواقع لزوم و با نظر مربی جانشین بازیکن اصلی تیم شود
-
ذخیره 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← ذخیرهشده
-
ovarian reserve
ذخیرۀ تخمدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] شمار و کیفیت تخمکهای موجود در تخمدان زن در سن باروری
-
reserve capacity
ظرفیت ذخیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تفاوت ظرفیت خط عبور نسبت به حجم گذر
-
ذخیره نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) پس انداز کردن ، ذخیره کردن .
-
ذخیره سازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمص .) عمل ذخیره کردن .
-
ذخیره ٔ خوارزمشاهی
لغتنامه دهخدا
ذخیره ٔ خوارزمشاهی . [ ذَ رَ / رَ ی ِ خوا / خا رَ ] (اِخ ) کتابی است بسیار حجیم و مبسوط بزبان فارسی در جمیع شعب علم طب تألیف زین الدین (یا شرف الدین ) ابوابراهیم اسماعیل بن حسن بن احمدبن محمد الحسینی الجرجانی المتوفی به مرو فی سنة 531 هَ . ق . علی ا...