کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذباحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذباحة
لغتنامه دهخدا
ذباحة. [ ذَ ح َ ] (ع مص ) ذَباح . ذَبح . گلو بریدن . سر بریدن . کشتن . بسمل کردن . || در فقه ، حیوانی حلال گوشت را بدستور شرع کشتن و در آن شرط است آلت قطع از آهن بودن و مری و حلقوم و اوداج بریده شدن . || کتاب صید و ذباحة، کتابی ازکتب فقه که در آن از ...
-
جستوجو در متن
-
کاشف الغطاء
لغتنامه دهخدا
کاشف الغطاء. [ ش ِ فُل ْ غ ِ ] (اِخ ) حسن بن شیخ جعفر نجفی فقیه متفرد مشهور و مفخر فقهای دهور از مفاخر علمای راسخین امامیه ٔ اواسط قرن سیزدهم هجرت که معدن معارف دینیه و علوم اسلامیه و بسیار عابد و زاهد و متقی به آداب و سنن شرعیه مواظب ، و مردم را با ...