کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذباب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ذباب
/zobāb/
معنی
۱. مگس.
۲. پشه.
۳. زنبور بهویژه زنبور عسل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذباب
فرهنگ فارسی معین
(ذُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مگس . 2 - زنبور.
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ] (اِخ ) ابن محمد. مکنی به ابی العباس مدینی . محدث است .
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ] (اِخ ) ابن الحارث . صحابی است . از قبیله ٔ انس اﷲبن سعد العشیرة. وی معبود قبیله ٔ خویش موسوم به قراض را بشکست و نزد رسول اکرم صلوات اﷲ علیه شد و مسلمانی گرفت . و او شاعر بود و این دو بیت او راست :تبعت رسول اﷲ اذ جاء بالهدی و خلفت قراضاً بد...
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ذَب ْ با ] (ع اِ) سوسنبر بستانی .
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ذَب ْ با ] (ع ص ) بسیار دفعکننده از حریم خود.
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ذِ ] (اِخ ) کوهی است به مدینة الرسول . (مراصد الاطلاع ). و نام او در کتب مغازی مکرر آمده است .و ربنجنی در مهذب الاسماء گوید، کوهی است به مکّه .
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ذُ ] (اِخ ) ذبابه ٔ هندیة. رجوع به ذبابه ٔ هندیه شود .
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ذُ ] (اِخ ) نامی است از نامهای مردان عرب .
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ذُ ] (ع اِ) ج ِ ذبابَة.
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب . [ ذُ ] (ع اِ) مگس . (دهار) (منتهی الارب ) (زمخشری ) (غیاث ) (مهذب الاسماء) : نیستم چون ذباب شوخ چرادلم از ضعف شد چو پرّ ذباب . مسعودسعد.مرا از این تن رنجور و دیده ٔ بیخواب جهان چو پر غراب است و دل چو پرّ ذباب . مسعودسعد.سایه بر دریای چین چون ا...
-
ذباب
لغتنامه دهخدا
ذباب .[ ذَب ْ با ] (اِخ ) نامی است از نامهای مردان عرب .
-
ذباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] zobāb ۱. مگس.۲. پشه.۳. زنبور بهویژه زنبور عسل.
-
واژههای مشابه
-
ذُّبَابُ
فرهنگ واژگان قرآن
مگس
-
ذباب الاذن
لغتنامه دهخدا
ذباب الاذن . [ ذُ بُل ْ اُ ذُ ] (ع اِ مرکب ) تیزی طرف گوش .