کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ذَاتُ
فرهنگ واژگان قرآن
صاحب - داراي (مؤنث "ذا" مي باشد )
-
ذلک
فرهنگ فارسی معین
(ذا لِ) [ ع . ] (ص . اِ.) این .
-
کذلک
فرهنگ فارسی معین
(کَ ذا لِ) [ ع . ] (ق .) همچنین ، چنین هم .
-
ذَوَاتَا
فرهنگ واژگان قرآن
دو صاحب (تثنيه "ذات" که آن هم مؤنث "ذا" است)
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) اوّابی . محمدبن احمد فدوخی . از مشاهیر کتاب و ادبا. کاتب وزیربن هبیره . وفات او به سال 557 هَ . ق . رساله ٔ ادبیه ٔ چند و اشعار بسیار دارد و این قطعه از آن جمله است :یارب ّ عفوک اننی فی معشرلاابتغی منهم سواک ملاذاهذا ینافق ذ...
-
قذی
فرهنگ فارسی معین
(قَ ذا) [ ع . ] (اِ.) خاشاک ج . اقذاء.
-
مَتْرَبَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
خاك (ذَا مَتْرَبَةٍ :خاك نشين - فقير)
-
کذاب
لغتنامه دهخدا
کذاب . [ ک ُذْ ذا / ک ِذْ ذا / ک ُ ] (ع اِ) دروغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
قذان قذان
لغتنامه دهخدا
قذان قذان . [ ق ُذْ ذا ق ُذْ ذا ] (ع اِ مرکب ) کلمه ای که کودکان تازی در بازی گویند. قُذَّة قُذَّة. (ناظم الاطباء).
-
هانذا
لغتنامه دهخدا
هانذا. [ ن َ ] (ع ق مرکب ) اینک . (ناظم الاطباء). آن ذا.
-
مع ذلک
فرهنگ فارسی معین
(مَ عَ ذا لِ) [ ع . ] (حر رب .) با این حال ، با وجود این .
-
تان
لغتنامه دهخدا
تان .[ ن ِ ] (ع ضمیر) تثنیه ٔ مؤنث ذا. (ناظم الاطباء).
-
حذافة
لغتنامه دهخدا
حذافة. [ ح َذْ ذا ف َ] (ع اِ) حلقه ٔ دُبُر .
-
حذاق
لغتنامه دهخدا
حذاق . [ ح ُذْ ذا ] (ع ص ، اِ) ج ِ حاذق . زیرکان .
-
ذه
لغتنامه دهخدا
ذه . [ ذِه ْ ] (ع اِ) تانیث ذا، اسم اشاره بمؤنث ، این زن .