کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذأل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذأل
لغتنامه دهخدا
ذأل . [ ذَءْل ْ ] (ع مص ) ذألان . سرعت کردن . || سبک و نرم رفتن . خرامیدن .
-
واژههای مشابه
-
ذال
فرهنگ فارسی معین
[ ع ] (اِ.) حرف نهم از الفبای عربی و حرف یازدهم از الفبای فارسی .
-
ذال
لغتنامه دهخدا
ذال . (اِ) نام حرف نهم از حروف تهجی عرب و یازدهم از حروف فارسی است میان دال و راء و صورت آن این است (ذ) یعنی دال با نقطه ٔ فوقانیة : که دال نیز چو ذال است در کتابت لیک بششصد و نود و شش کم است دال از ذال . انوری .و ذویلة مصغر آن است .
-
ذال
لغتنامه دهخدا
ذال . (ع مص ) سبک رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). نرم رفتن . || شتاب رفتن .
-
ذال
لغتنامه دهخدا
ذال . (ع اِ) خوج خروه . تاج خروس . خود خروه . عرف الدیک . و آن گوشتپاره ای سرخ است که بر سر خروس بود. فش خروس . (قاض یخان بدر محمد دهار).
-
ذال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zāl نام حرف «ذ».
-
دلی ذال بیگ
لغتنامه دهخدا
دلی ذال بیگ . [ دِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد با 210تن سکنه . واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری خرم آباد به بروجرد. آب آن از چشمه ها تأمین می شود و راه آن مالرو است . ساکنان این ده از طایفه ٔ رک هستند و زمستانها به...
-
جستوجو در متن
-
ازآن کجا
فرهنگ فارسی عمید
(قید، حرف) [قدیمی] 'az[']ānkojā = زیرا: ◻︎ تنم خمیده چو ذال است ازآنکجا زلفت / به دال ماند و خالت چو نقطه بر سر ذال (امیرمعزی: لغتنامه: ازآنکجا).
-
حدیلاء
لغتنامه دهخدا
حدیلاء. [ ح ُ دَ ] (اِخ ) نام موضعی است . برخی حُذَیلاء به ذال معجمه آورده اند. (معجم البلدان ).
-
ذویلة
لغتنامه دهخدا
ذویلة. [ ذُ وَ ل َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر ذال .
-
ذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حرف) z یازدهمین حرف الفبای فارسی؛ ذال. Δ در حساب ابجد: «۷۰۰ ».
-
ﭐدَّکَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
به ياد آورد (در اصل" ﭐذ ْ تکَرَ" در باب افتعال بوده که تا و ذال به دال تبديل شده اند)
-
إِذِ
فرهنگ واژگان قرآن
زمانيکه- ناگهان (درجمله "إِذِ ﭐسْتَسْقَاهُ " چون دو ساکن به هم رسيده اند ذال کسره گرفته است)