کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
nativism
ذاتگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نگرشی که براساس آن ذهن ساختارهای ذاتی معینی دارد و تجربه نقش محدودی در پدیدآیی معرفت ایفا میکند
-
ذات البروج
فرهنگ فارسی معین
(تُ لْ بُ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - دارندة برج ها، صاحب برج ها. 2 - در نجوم قدیم فلک هشتم محسوب می شده .
-
ذات البین
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع . ] (اِمر.) آنچه میان دو کسی باشد از خوبی و بدی ، شادی و اندوه .
-
ذات الجنب
فرهنگ فارسی معین
( ~. جَ) [ ع . ] (اِمر.) سینه پهلو، درد پهلو.
-
ذات الریه
فرهنگ فارسی معین
(تُ رّ یِ) [ ع . ذات الرئة ] (اِمر.) عفونت و التهاب در نسج ریه خصوصاً به وسیلة میکربی به نام پنوموکوک .
-
ذات الصدور
فرهنگ فارسی معین
(تُ صُّ) [ ع . ] (اِمر.) 1 - افکار، اندیشه ها. 2 - حاجت ها.
-
ذات الکرسی
فرهنگ فارسی معین
(تُ لْ کُ) [ ع . ] (اِ.) خداوند کرسی ، دارندة کرسی ، نامِ یکی از صورت های فلکیِ دور قطبی و آن تصویر زنی است که روی صندلی نشسته است ، و دارای 55 ستاره می باشد.
-
ذات أنواط
لغتنامه دهخدا
ذات أنواط. [ ت ُ اَن ْ ] (اِخ ) انواط جمع نوط باشد، چنانکه نباط، و آن هر چیزی باشد که از چیزی درآویزند و ذات انواط نام درختی بجاهلیت قریش را چون بت و معبودی که همه ساله بروزی معلوم بر وی گرد می آمدند و سلاح خود بدان می آویختند و بر آن طواف میکردند و...
-
ذات اسلام
لغتنامه دهخدا
ذات اسلام . [ ت ُ اَ ] (ع ص مرکب ) زمین که سلم رویاند. زمین سلم ناک . || (اِخ ) نام زمینی است .
-
ذات اکلیل
لغتنامه دهخدا
ذات اکلیل . [ ت ُ اِ ] (ع ص مرکب ) چتری . تاجدار. ذواکلیل (گیاه ) .
-
ذات الاثل
لغتنامه دهخدا
ذات الاثل . [ تُل ْ اَ ] (اِخ ) اثل نوعی گز است و صاحب نصاب گوید شوره گز. و ذات الاثل موضعی است در بلاد تیم اﷲبن ثعلبة و در این مکان میان طائفة تیم اﷲبن ثعلبه با بنی اسد جنگی روی داده است . و صخربن عمرو برادر خنساء بدانجا کشته شده است و کلمه ٔذات الا...
-
ذات الاخصاص
لغتنامه دهخدا
ذات الاخصاص . [ تُل ْ اَ ] (اِخ ) نام دیگر تنیس (جزیره ای به مصر) است .
-
ذات الارانب
لغتنامه دهخدا
ذات الارانب . [ تُل ْاَ ن ِ ] (اِخ ) نام موضعی است ، عدی بن الرقاع راست :فذر ذا ولکن هل تری ضوء بارق و میضاً تری منه علی بعده لمعاتصعد فی ذات الارانب موهناًاذا هز رعداً خلت فی ودقه شفعاً.(معجم البلدان ).
-
ذات الاساود
لغتنامه دهخدا
ذات الاساود. [ تُل ْ اَ وِ ] (اِخ ) موضعی است . (المرصع).
-
ذات الاشظاظ
لغتنامه دهخدا
ذات الاشظاظ. [ تُل ْ اَ ] (اِخ ) مقریزی در امتاع الاسماع در حوادث سال هشتم از هجرت آرد: فخرج بسربن سفیان علی صدقات بنی کعب ... فجاء و قد حل ّ بنواحیهم من بنی تمیم بنوعمروبن جندب بن العنبربن عمروبن تمیم . فهم یشربون علی غدیرلهم بذات الاشظاظ. و یقال عس...