کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیالکتریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیزو الکتریک
واژهنامه آزاد
موادی که انرژی مکانیکی را به انرژی الکتریکی تبدیل می کنند، اثر فشاربرقی، موادی که با اعمال نیروی خارجی، دوقطبی ها یشان تحریک می شوند و میدان الکتریکی ایجاد می شود. وارون کردن اثر نیرو (مثلاً از کششی به فشاری) جهت میدان را معکوس می کند.
-
آی دی
فرهنگ واژههای سره
شناسه، نامِ کاربر
-
وادی دی
لغتنامه دهخدا
وادی دی . [ دَی ی ] (اِخ ) نام جایی در اندلس است . ابن عبدربه در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفه ٔ اموی اندلس سروده نام آن را در شمار قلاع فتح شده ٔ او یاد کرده است :و زعزعت کتائب السلطان بکل مافیها من البُنیان فکان من اول حصن زعزعواو...
-
diene
دیان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستهای از ترکیبات آلی که مولکولهای آنها دارای دو پیوند دوگانۀ کربن ـ کربن است
-
سی .دی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ]C.D نوعی دیسک برای ذخیره کردن اطلاعات ، دیسک فشرده .
-
دی ئیل
لغتنامه دهخدا
دی ئیل . [ ] (اِخ ) نام مورخ نامی آتن از قرن سوم قبل از میلاد. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 69).
-
دی بمهر
لغتنامه دهخدا
دی بمهر. [ دَ ب ِ م ِ ] (اِخ ) نامی است از نامهای الهی . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از جهانگیری ). || نام فرشته ای است . (برهان ) (از جهانگیری ). || (اِ مرکب ) نام روز پانزدهم بود از هر ماه شمسی و مغان این روز را از ماه دی مبارک دانند و جشن کنن...
-
دی پس
لغتنامه دهخدا
دی پس . [ دَ پ َ ] (اِ مرکب ) رفیق راه و همراه . || تصویر. (آنندراج ).
-
دی دیال
لغتنامه دهخدا
دی دیال . (فرانسوی ، اِ) ترکیبی است از 12 درصد اتیل مرفین و 88 درصد دیال بصورت قرصهای 125% گرمی که دارای خاصیت آرام کننده ٔ درد و خواب آور بود. در درمان عوارض ترک تریاک و بی خوابیهای ناشی از بیماریهای روحی بمیزان روزی 1 تا 3 قرص بکار برده میشود. (درم...
-
دی نن
لغتنامه دهخدا
دی نن .[ ن ُ ] (اِخ ) مورخ یونانی که معاصر فیلیپ مقدونی بود (قرن 4 ق .م .) چون زمانی در دربار اردشیر دوم هخامنشی بود از ایران سخن رانده است . تاریخ او از تأسیس دولت آسور شروع و بتسخیر مصر بدست اردشیر دوم (اُخس ) خاتمه می یابد. تألیفاتش افسانه های ز...
-
دی اکسید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: dioxyde] (شیمی) di'[y]oksid ترکیب دو اتم اکسیژن با یک فلز یا شبه فلز.
-
اِسبَن دى
لهجه و گویش بختیاری
esban-di اسفند دود.
-
دی شو
واژهنامه آزاد
دی شب ,شب گذشته،
-
دی داد
واژهنامه آزاد
داده شده بتوسط دادار (پروردگار)، زاده ی ماه دی
-
dielectric gas
گاز دیالکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گازی با ثابت دیالکتریک زیاد