کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیگه
لغتنامه دهخدا
دیگه . [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززو ماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد با 236 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
واژههای مشابه
-
دیگه سرا
لغتنامه دهخدا
دیگه سرا. [ گ ِ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اسالم بخش مرکزی شهرستان طوالش با 1244 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
جستوجو در متن
-
dif
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
bidens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
deejays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
bidene
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
ins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
dismes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
fiances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
dree
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
bilabe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
secesher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه
-
bidpai
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگه