کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نماز دیگر
واژهنامه آزاد
نماز دیگر (پسین) - طلوعی دیگر، صبحی نو، نماز عصر
-
از طرف دیگر
فرهنگ واژههای سره
از سوی دیگر
-
پوست دیگر پوشیدن
لغتنامه دهخدا
پوست دیگر پوشیدن . [ ت ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از تغییرروش دادن . رفتار دیگر کردن : احمد حسن شمایان را نیک می شناسد، باید تا پوست دیگر پوشید و هر کس شغل خویش کند. (تاریخ بیهقی ). احمد حسن شمایان رانیک شناسد، بر آنجمله که تا اکنون بوده است فرا...
-
بسرای دیگر رفتن
لغتنامه دهخدا
بسرای دیگر رفتن . [ ب ِ س َ ی ِ گ َ رَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از مردن باشد. رجوع به مردن و سرای شود.
-
بوقت دیگر موکول کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجل (مع الشد)
-
موکول بروز دیگر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اجل (مع الشد)
-
احاله بوقت دیگر
دیکشنری فارسی به عربی
تاجيل
-
اهل کرات دیگر
دیکشنری فارسی به عربی
رجل الفضاء
-
بکشور دیگر رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
مهاجرت کردن (بکشور دیگر)
دیکشنری فارسی به عربی
هاجر
-
ان یکی دیگر
دیکشنری فارسی به عربی
هنالک
-
از طرف دیگر
دیکشنری فارسی به عربی
ثانية
-
پشم گوسفند وجانوران دیگر
دیکشنری فارسی به عربی
صوف
-
سوی دیگر بردن
دیکشنری فارسی به عربی
عافية
-
بمعنی (غیر) و (دیگر)
دیکشنری فارسی به عربی
کل