کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیو بخوریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
الکساندر د ویل دیو
لغتنامه دهخدا
الکساندر د ویل دیو. [ اَ ل ِ دُ ل ِ ی ُ ] (اِخ ) شاعر و نحودان فرانسوی در قرن سیزدهم م . وی در شهر ویله دیو از نورماندی بدنیا آمد. او راست : گرامر منظوم لاتینی که تا قرن شانزدهم در مدارس تدریس میشد، و همچنین برخی رسائل فنی منظوم .
-
شاخ دیو را شکستن
لهجه و گویش تهرانی
کار مهم کردن
-
پری و دیو
فرهنگ گنجواژه
خوش طینت و بد طینت، افراد متضاد.
-
دَد و دیو
فرهنگ گنجواژه
موجودات خطرناک.
-
دیو و پری
فرهنگ گنجواژه
موجودات نامرئی.
-
دیو و دد
فرهنگ گنجواژه
موجودات شریر.
-
دیو و فرشته
فرهنگ گنجواژه
متضاد، موجودات بد و خوب.
-
پای مردان دیو
واژهنامه آزاد
خدمتکارن و سربازان حکومت ستمگر.