کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیودارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیودارو
لغتنامه دهخدا
دیودارو. [ وْ ] (اِ مرکب ) همان دیودارست که درخت کاج مانند باشد و شیره ٔ آن علاج استرخای اعضا کند. (برهان ). سرو هندی . (ناظم الاطباء). دیودار. (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
ابهل هندی
لغتنامه دهخدا
ابهل هندی . [ اَ هََ ل ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شجرةاﷲ. دیودار. شجرةالجن . شجرة الاکله . مِداد. دیودارو. صنوبر هندی . شاخهای آن بشاخ زرنباد ماند و شیره ٔ آن به اسم شیر دیودار در فالج و صرع و لقوه سود دهد و هیچ داروی دیگر با او برابری نکند و سن...