کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دیود
معنی
(یُ) [ فر. ] (اِ.) وسیله ای الکترونیکی برای یک طرفه کردن جریان الکتریکی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
diode
دیود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای الکترونیکی برای یکطرفه کردن جریان الکتریکی
-
دیود
فرهنگ فارسی معین
(یُ) [ فر. ] (اِ.) وسیله ای الکترونیکی برای یک طرفه کردن جریان الکتریکی .
-
دیود
لغتنامه دهخدا
دیود. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) اسبابی دوالکترودی دارای یک آنود و یک کاتود که جریان برق را از یک جهت بمراتب بیش از جهت دیگر عبورمیدهد. معمولاً این اصطلاح بطور مطلق در مورد لوله ٔ خلأ دوالکترودی بکار میرود. (دائرة المعارف فارسی ).- دیود بلور ؛ دیودی که ...
-
واژههای مشابه
-
junction diod
دیود پیوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← یکسوساز پیوندی
-
جستوجو در متن
-
LED
واژهنامه آزاد
Light Emitting Diode، دیود شیدی، دیود نوری.
-
diode
فرهنگ لغات علمی
دیود
-
diode
فرهنگ لغات علمی
دیود
-
diode
فرهنگ لغات علمی
دیود
-
diode
فرهنگ لغات علمی
دیود
-
diode
فرهنگ لغات علمی
دیود
-
diode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیود
-
diode laser
فرهنگ لغات علمی
دیود لیزری
-
schottky diode
فرهنگ لغات علمی
دیود شاتکی