کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیوار رو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی دیوار
لغتنامه دهخدا
بی دیوار. [ دی ](ص مرکب ) (از: بی + دیوار) که دیوار ندارد : بچشم سر یکی بنگر سحرگاه بر این دولاب بی دیوار و بی لاد.ناصرخسرو.رجوع به دیوار شود.
-
دیوار نما
دیکشنری فارسی به عربی
جدارية
-
دیوار ساحلی
دیکشنری فارسی به عربی
رصيف الميناء
-
دیوار کناری
دیکشنری فارسی به عربی
جملون
-
دیوار خاکی
دیکشنری فارسی به عربی
حاجز
-
دیوار کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حائط
-
دیوار کوب
دیکشنری فارسی به عربی
ملصق
-
بست دیوار
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة
-
دیوار بدیوار
دیکشنری فارسی به عربی
مجاور
-
دیوار آهنین
دیکشنری فارسی به عربی
الستار الحديدي
-
سوراخ دیوار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: holdifâl طاری: hol طامه ای: hul طرقی: hel کشه ای: hel نطنزی: hol-e difâl
-
گلمیخ دیوار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: golmix طاری: mixsarkaǰ طامه ای: golmix طرقی: golmix کشه ای: mix نطنزی: mix
-
پاسار دیوار
لهجه و گویش بختیاری
pâsâr-e divâr کنارِ دیوار، پاىِ دیوار.
-
دیفال،دیوار
لهجه و گویش تهرانی
دیوار
-
دیوار کوب
لهجه و گویش تهرانی
چراغی که به دیوار نصب میشود