کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دینه کان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دینه کان
لغتنامه دهخدا
دینه کان . [ ن َ ] (اِخ ) قریه ای است در حومه ٔ شیراز یک فرسخ و نیم شمال و مغرب شیراز. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
واژههای مشابه
-
دینة
لغتنامه دهخدا
دینة. [ ن َ ] (ع اِ) وام که ادای آن را مدت معینی باشد. (منتهی الارب ). قرض مؤجل . (از اقرب الموارد). || علامت موت . (از لسان العرب ). || خوی . عبادت . (از تاج العروس ). || باران نرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گردن دادن . (منتهی الارب ). ...
-
دینه دارلو
لغتنامه دهخدا
دینه دارلو. [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو. (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
-
دینه رود
لغتنامه دهخدا
دینه رود. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان الموت بخش معلم کلایه شهرستان قزوین با 215 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
دینه سر
لغتنامه دهخدا
دینه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریم بخش مرکزی شهرستان ساری در 6 هزارگزی جنوب خاوری کهنه ده دشت با 170 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
دینه سر
لغتنامه دهخدا
دینه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) نام یکی از قراء هفتگانه ٔ رکن کلا از دهستان تالاربی ، بخش مرکزی شهرستان شاهی . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
دینه کبود
لغتنامه دهخدا
دینه کبود. [ ن ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک در 43 هزارگزی شمال خاوری آستانه و 14 هزارگزی راه مالرو عمومی با 837 تن سکنه . راه آن مالرو است و از عقیل آباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
دینه مزدان
لغتنامه دهخدا
دینه مزدان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دیههای مرو در نزدیکی ریکنج عبدان که از آنجا قاسم بن ابراهیم دیمزدانی زاهد برخاسته است و از او عبداﷲبن محمود سعدی روایاتی نقل کرده است . (از معجم البلدان ).
-
دینه کبود
واژهنامه آزاد
دینه کبود طبق نقل اهالی روستا از واژه " دانه کبود " است که طی سالهای متمادی به مرور به دینه کبود مبدل گشته است.
-
خرم آباد دینه سر
لغتنامه دهخدا
خرم آباد دینه سر. [ خ ُرْ رَ ن ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری دینه سر. این ناحیه کوهستانی و جنگلی است . آب و هوای معتدل و مرطوب دارد. آب آن از شیرین رود. محصول آن برنج و غلات و شغل اهالی...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف بن محمدبن العباس مکنی به ابوالخیر و ملقب برضی الدین القزوینی الطالقانی . در نامه ٔ دانشوران آمده است که : در کتب تراجم حفّاظ و مشایخ محدّثین و مشاهیر مفسّرین این دانشور جلیل و هنرمند نبیل را هم ابوالخیر مین...
-
لیث
لغتنامه دهخدا
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن سعد، مکنی به ابی الحارث . از اصحاب مالک بن انس و از رواة او. او راست : کتاب التاریخ و کتاب مسائل فقه . وی از معاویةبن صالح و عبدالعزیزبن ابی سلمة و اباالنضر روایت کند. و به روزگار هارون الرشید درگذشته است . ابن جوزی در سیرة ع...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...