کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیم نوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیم نوس
لغتنامه دهخدا
دیم نوس . (اِخ ) لیم نوس . از مقربان اسکندر که نقشه ٔ خود را درباره ٔ قتل اسکندر با جوانی به نام نی کوماک در میان گذارد و جوان مزبور جریان را به اطلاع برادر خود سبالی نوس رسانید تا بالاخره اسکندراز جریان مطلع گشت و دستور توقیف دیم نوس را صادر کرد. (ا...
-
واژههای مشابه
-
دِیم
لهجه و گویش تهرانی
محصولی که با آب باران رشد کند ـ باران و شبنم .
-
دیم دیم
لغتنامه دهخدا
دیم دیم . (اِ صوت ) ساز در زبان اطفال . (یادداشت دهخدا).
-
دیم دیم
فرهنگ گنجواژه
صدا.
-
upland rice
برنج دیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] برنجی که آبیاری نمیشود
-
dry farming/ dry-farming, dryland farming, rainfed agriculture
دیمکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت گیاهان در نواحی خشک و نیمهخشک با استفاده از نزولات جوّی و بدون آبیاری
-
فرخ دیم
فرهنگ فارسی معین
(فَ رُّ. دِ) (ص مر.) زیباروی .
-
دیم آباد
لغتنامه دهخدا
دیم آباد. [ دَ ] (اِخ )دهی است از دهستان قره لر بخش میاندوآب شهرستان مراغه با 45 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
دیم چه
لغتنامه دهخدا
دیم چه . [چ ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش گتوند شهرستان شوشتر است . و از ده قریه بزرگ و کوچک تشکیل شده و 1300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
مانک دیم
لغتنامه دهخدا
مانک دیم . (اِخ ) لقب سیدرضی ، از مانک به معنی ماه و دیم به معنی روی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کتاب النقض ص 442 و مانگ دیم شود.
-
مانگ دیم
لغتنامه دهخدا
مانگ دیم . (اِخ ) مانک دیم . لقب سیدرضی . و معنی ترکیبی آن ماهرو و در بعضی نسخ این لغت نیامده است . (فرهنگ رشیدی ). معنی ترکیبی آن ماهرومی باشد چرا که دیم به معنی روی است . (انجمن آرا).
-
بسته دیم
لغتنامه دهخدا
بسته دیم . [ ب َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خشکبیجار بخش خمام شهرستان رشت که در هشت هزارگزی خاور خمام و چهار هزارگزی خشکبیجار در جلگه واقع است . هوایش معتدل مرطوب و دارای 595 تن سکنه می باشد. آبش از گیشه ٔ دمرده از سفیدرود و محصولش برنج ، ابریشم ...
-
فرخ دیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] farroxdim فرخروی؛ زیبارو: ◻︎ کی بُوَد کی که بازبینم باز / آن همایونلقا و فرخدیم (مسعود سعد: ۵۰۴).
-
دِیم زار
لهجه و گویش بختیاری
deymzâr دیمزار، کشتزار دیمى.