کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیم دیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیم دیم
لغتنامه دهخدا
دیم دیم . (اِ صوت ) ساز در زبان اطفال . (یادداشت دهخدا).
-
دیم دیم
فرهنگ گنجواژه
صدا.
-
واژههای مشابه
-
دِیم زار
لهجه و گویش بختیاری
deymzâr دیمزار، کشتزار دیمى.
-
جستوجو در متن
-
diem
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیم
-
دیمی کاری
لغتنامه دهخدا
دیمی کاری . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) دیم کاری . زراعت دیم . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). رجوع به دیم کاری شود.
-
dryfarm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشکبار، مزرعه دیم
-
دیمکاری
لغتنامه دهخدا
دیمکاری . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل دیم کار. || زراعت دیم . دیمی کاری .
-
Dame Rebecca West
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیم ربکا غرب
-
دیمر
لغتنامه دهخدا
دیمر. [ م َ ] (اِ)بمعنی دیم که رخساره باشد و به عربی خد گویند. (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به دیم شود.
-
Dame Edith Louisa Sitwell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیم ادیت لویزیا سیتول
-
اُویى
لهجه و گویش بختیاری
owi آبى (کشت آبى در برابر دیم).
-
هدی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دیمکاری، دیم ۲. گوسفندقربانی
-
پاراب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = پاراو. فاراب : زراعت آبی ؛ مق . دیم .