کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیسکو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیسکو
لغتنامه دهخدا
دیسکو. [ ک ُ ] (اِخ ) جزیره ای بوسعت حدود 7770 کیلومتر مربع نزدیک ساحل غربی گروئنلند. در آن آهن تلوردار یافته اند. و لیگنیت در آن استخراج میشود. (از دائرة المعارف فارسی ).
-
دیسکو
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) وشتگاه. از ریشۀ "وَشتیدَن" به چَمِ "رقصیدن".
-
جستوجو در متن
-
discoach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو
-
discotheque
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو
-
discost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو
-
diskos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو
-
discous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو
-
discal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو
-
discoast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو
-
disco biscuit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو بیسکویت
-
cleaver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسکو، ساطور، شکافنده