کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیر باعربا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیر باعربا
لغتنامه دهخدا
دیر باعربا. [ دَ رِ ع َ ] (اِخ ) این دیر بین موصل و حدیثه است در کنار دجله ، حدیثه بین تکریت و موصل واقع است و نصرانیها نسبت به این دیر بسیار احترام قائلند این دیر دیواری به بلندی صد ذراع دارد در آن راهبان و کشاورزان بسیاری باشند. دارای کشتزارهای سرس...
-
واژههای مشابه
-
دير
دیکشنری عربی به فارسی
دير , صومعه , خانقاه , کليسا , نام کليساي وست مينستر() , راهرو سرپوشيده , اطاق يا سلول راهبان وتارکان دنيا , ايوان , گوشه نشيني کردن , درصومعه گذاشتن , مجمع , خانقاه راهبان , رهبانگاه
-
دِیْرَ
لهجه و گویش گنابادی
deira در گویش گنابادی یعنی دُهُل ، طبل ، دَف
-
دِیَر
لهجه و گویش بختیاری
diyar دیگر.
-
کهنه دیر
لغتنامه دهخدا
کهنه دیر. [ ک ُ ن َ / ن ِ دَ / دِ ](اِ مرکب ) دنیا. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
نه دیر
لغتنامه دهخدا
نه دیر. [ ن َ ] (ق مرکب ) زود. بزودی : من این لشکرم را یکایک نه دیرکنم یکسر از گنج و دینار سیر.فردوسی .
-
کهن دیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] [قدیمی، مجاز] kohandeyr دنیا.
-
nunnery1, convent1
دیر راهبگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بنا یا مجموعۀ بناهایی که راهبگان در آن زندگی میکنند
-
پیر دیر
لغتنامه دهخدا
پیر دیر. [ رِ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رهبان : مغان را خبر کرد و پیران دیرندیدم در آن انجمن روی خیر. سعدی .|| قائد. پیشوا.امام . || سخت آزموده در امری سخت با آگاهی در کاری : فلان پیر دیر است ؛ از رموز کارها بس آگاهست .
-
دیر بولا
لغتنامه دهخدا
دیر بولا. [ دَ رِ ] (اِخ ) در ساحل بحر احمر در مصر واقع است این دیر در قرن چهارم میلادی بنام بولای زاهد مشهور ساخته شده و در قرن 15 بدوی ها بدیر حمله بردند و آن را به آتش کشیدند. (از الموسوعة العربیة المیسرة).
-
دیر بولس
لغتنامه دهخدا
دیر بولس . [ دَ رِ ب َ ل ِ ] (اِخ ) بنا بگفته ٔ ابوالفرج این دیر در خارج شهر دمشق در نواحی بنی حنیفه در ناحیه ٔ غوطه واقع است . (از معجم البلدان ).
-
دیر بولس
لغتنامه دهخدا
دیر بولس . [ دَ رِ ب َ ل ِ ] (اِخ ) در نواحی رمله واقع است و فضل بن اسماعیل بن صالح بن عبداﷲ علی بن عباس در آن فرودآمد و در باره ٔ آن شعری سرود. (از معجم البلدان ).
-
دیر بونا
لغتنامه دهخدا
دیر بونا. [ دَ رِ ب َ وَن ْ نا ] (اِخ ) در کنار غوطه ٔ دمشق واقع است و از قدیمترین بناهای نصرانیهاست و گویند که آن در زمان حضرت مسیح و یا کمی بعداز او بنا شده است . دیر کوچکی است و راهبان کمی دارد ولیدبن یزید درباره ٔ آن شعری گفته و روزی را در لهو و ...
-
دیر بهور
لغتنامه دهخدا
دیر بهور. [ دَ رِ ؟ ] (اِخ ) دیری است درقاهره در یکی از اعمال اشمونین . (از تاج العروس ).