کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیرینپیخال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
palaeofeces
دیرینپیخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← پیخال
-
واژههای مشابه
-
پیخال
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - فضله ، سرگین . 2 - چرک ، شوخ .
-
پیخال
لغتنامه دهخدا
پیخال . (اِ مرکب ) (از: پیخ + آل ) منسوب به پیخ ، و پیخ و پیخه فضله است چنانکه پنجه و پنجال و چنگ و چنگال . (انجمن آرا). ذرق . سرگین طیور. انداخته ٔ مرغ باشد. یعنی سرگین . (اوبهی ). پلیدی مرغ . فضله ٔ مرغ . فضله ٔ مرغ و مگس و مانند آن . سرگین مرغان ....
-
پیخال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیخاله› [قدیمی] pixāl ۱. چرک؛ شوخ؛ وسخ.۲. فضله؛ براز؛ مدفوع.۳. فضلۀ مرغ: ◻︎ درآمدم پس دشمن چو چرغ وقت شکار / چو چرز برزد نا گه به ریش من پیخال (مسعودسعد: ۲۶۷).
-
دیرین
واژگان مترادف و متضاد
دیرینه، سرمدی، طولانی، قدیمی، کهنه ≠ جدید
-
دیرین
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) کهنه ، قدیم .
-
دیرین
لغتنامه دهخدا
دیرین . (اِخ ) قریه ای آباد در غربیه بمصر. مؤلف تاج العروس این ده را آباد دیده است . (از تاج العروس ).
-
دیرین
لغتنامه دهخدا
دیرین . (ص نسبی ) دیرینه . کهنه . (آنندراج ). کهن . قدیم . عتیق . عتیقه : یار دیرین . دوست دیرین . آرزوی دیرین : نشناخت مرا حریف دیرین زیرا که چنین ندید پارم . ناصرخسرو.چو مجلس گرم شد ازنور شیرین ز مستی در سرآمد خواب دیرین . نظامی .چو هرخاکی که باد آ...
-
دیرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دیر) dirin دیرینه؛ کهن؛ کهنه؛ قدیم.
-
دیرین
دیکشنری فارسی به عربی
سحيق
-
melena
سیاهپیخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مدفوع تیرهرنگ حاوی خون
-
fecalith, coprolith, stercolith
سنگپیخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تودۀ سخت کوچکی از پیخال
-
coprolite 1
پیخال 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بقایای مدفوع انسان و حیوان که میتوان با آزمایش و مطالعۀ آنها به اقتصاد معیشتی و وضعیت دیرینزیستمحیطی آن منطقه پیبرد متـ . دیرینپیخال palaeofeces
-
feces
پیخال 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مواد خارجشده از رودهها و دستگاه گوارش که شامل باکتری، مواد جذبنشده، یاختههای جداری و ترشحات است متـ . مدفوع