کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیرگاهان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیرگاهان
لغتنامه دهخدا
دیرگاهان .(ق مرکب ) به دیرگاه . دیرگاه . رجوع به دیرگاه شود.
-
جستوجو در متن
-
دیرگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دیرگه› dirgāh ۱. زمان دیر؛ زمان قدیم؛ از مدت دراز.۲. دیروقت؛ بیموقع؛ دیرگاهان؛ دیرگهان.
-
گاهان
لغتنامه دهخدا
گاهان . (پسوند) (از: «گاه » به اضافه ٔ «آن » مزید زمان ) گاه ، هنگام ، وقت ، و همواره در ترکیب آید: دیرگاهان ، گرمگاهان ، شامگاهان ، جاشت گاهان : صبحگاهان سر خونین جگر بگشائیدژاله ٔ صبحدم از نرگس تر بگشائید. خاقانی .سحرگاهان که مخمور شبانه گرفتم باده...
-
صبح ازل
لغتنامه دهخدا
صبح ازل . [ ص ُ ح ِ اَ زَ ] (اِخ ) نام او میرزا یحیی فرزند میرزا عباس از مردم نور مازندران و مؤسس فرقه ٔ ازلیان است . ازلیان و بهائیان دو فرقه اند که پیشوای هر یک از این دو دسته خود را جانشین سیدعلی محمد باب شیرازی میدانند. چنانکه میدانیم سیدعلی محم...
-
آن
لغتنامه دهخدا
آن . (ضمیر، ص ) اسم اشاره بدور، چنانکه «این » اسم اشاره به نزدیک است . ج ، آنان ، آنها. و گویند آنان مخصوص بذوی الروح و آنها در غیرذوی الروح و هم در ذوی الروح مستعمل است : نزد آن شاه زمین کردش پیام داروئی فرمای زامهران بنام . رودکی .آمد آن نوبهار توب...