کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیرشوَری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
actual duration
دیرش واقعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مدتتقویمی انجام یک فعالیت از آغاز واقعی تا تاریخ دادهها یا تا پایان واقعی فعالیت
-
کین وری
لغتنامه دهخدا
کین وری . [ وَ ] (حامص مرکب ) بدخواهی و دشمنی و بداندیشی . (ناظم الاطباء). عداوت . کینه توزی : کز سر کین وری و بدخویی درحق من دعای بد گویی . نظامی .کارگاه خشم گشت و کین وری کینه دان اصل ضلال و کافری . مولوی .رجوع به کین ور شود.
-
کینه وری
لغتنامه دهخدا
کینه وری . [ ن َ / ن ِ وَ ] (حامص مرکب ) دشمنی و عداوت و بدخواهی . (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی کینه ور : بی کینه وری سلاح بسته چون گل به سلاح خویش خسته . نظامی .و رجوع به کینه ور شود. || انتقام و تلافی بدیها. (ناظم الاطباء). و رجوع به کینه ور شود.
-
immersion
غوطهوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
reactivity 2
واکنشوَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] معیاری برای نشان دادن میزان دور بودن حالت واکنشگاه/ رآکتور هستهای از وضعیت بحرانی آن
-
agency 5
کنشوَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] قابلیت انجام دادن کار سیاسی هدفمند یا اِعمال قدرت سیاسی
-
یک وری
لغتنامه دهخدا
یک وری . [ ی َ / ی ِ وَ ] (ص نسبی ) یک سمتی . یک سویی . یک جهتی . متمایل به یک جهت .- یک وری افتادن ؛ در تداول عوام ، به یک پهلو دراز کشیدن بر زمین . (یادداشت مؤلف ).- یک وری شدن کار ؛ فیصله یافتن بر یکی از دو صورت مخالف . به یکی از دو صورت استقرار...
-
بهره وری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bahrevari بهرهور بودن؛ بهرهداری.
-
dynamics 2
شدتوَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] جنبهای از موسیقی که به مقولۀ درجات بلندی صدا مربوط است
-
productivity
بهرهوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نرخ تولید زیتوده در واحد سطح بهوسیلۀ هر اندامگان
-
یک وری
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ) (ص نسب .) یک طرفی ، متمایل به یک جهت .
-
پیشه وری
لغتنامه دهخدا
پیشه وری . [ ش َ / ش ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل پیشه ور: و طبقه ٔ سوم بعضی را پیشه وری فرمود چون نانوا و بقال و قصاب و بنا و دیگر پیشه ها. (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 31). بوقت استخلاص ماوراءالنهر و خراسان به اسم پیشه وری و جانورداری جماعتی را بحشر...
-
دین وری
لغتنامه دهخدا
دین وری . [ وَ ] (حامص مرکب ) دیانت . (یادداشت مؤلف ). عمل دین ور. رجوع به دین ور شود.
-
دری وری
لغتنامه دهخدا
دری وری . [ دَ وَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) حرف یاوه و مفت و مزخرف و بی ربط. (فرهنگ لغات عامیانه ). هذیان . چرند و پرند. سخن بیهوده . لاطائل . (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن بی سروته .- دری وری گفتن ؛ پرت و پلا گفتن . ول گفتن . پرت گفتن . مغالطه کردن . جو...
-
دیده وری
لغتنامه دهخدا
دیده وری . [ دی دَ / دِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل دیده ور. بینائی . (یادداشت مؤلف ) : منگر که چگونه آفریده ست کاین دیده وری ورای دیده ست . نظامی .دامن تو دیده وری داشتی تخم هدایت دگری کاشتی .جامی .