کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیردارنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیردارنده
لغتنامه دهخدا
دیردارنده . [ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) مماعک . معک . ممعک . مطول . مطال . مماطل ابل ؛ دیردارنده ٔ وام . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ممتطل
لغتنامه دهخدا
ممتطل . [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) دیردارنده و در تأخیر اندازنده وام را. (از منتهی الارب ). آنکه به تأخیر می اندازد وام را. (ناظم الاطباء). دیردارنده وام را. || گیاه درهم پیچنده . (آنندراج ). گیاه بلندشده ٔ درهم پیچیده . (ناظم الاطباء). رجوع به امتطال ش...
-
مماعک
لغتنامه دهخدا
مماعک . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) آنکه درنگی می کند در ادای وام . (ناظم الاطباء). دیردارنده وام را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
مطول
لغتنامه دهخدا
مطول . [ م َ ] (ع ص ) دیردارنده ٔ وام و دین را و دیری کننده در وعده ٔ ادای آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ابل
لغتنامه دهخدا
ابل .[ اَ ب َل ل ] (ع ص ) سخت بی شرم . (مهذب الاسماء). بی شرم .بی حیا. شوخ . || سوگندخواره . (مهذب الاسماء). || ستمکار. بغایت ظالم . || فاسق . فاجر. || مرد سخت خصومت . جنگجو. مرد ستهنده . || بازایستاده از خیر. || دیردارنده ٔ وام . بَدبِده . مؤنث : ب...
-
مطال
لغتنامه دهخدا
مطال . [ م َطْ طا] (ع ص ) مَطول . (منتهی الارب ). دیردارنده ٔ وام و دین و دیرکننده در وعده ٔ ادائی . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مَطل و مِطال و مطول شود. || خود آهن ساز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سازنده ٔ خود آه...
-
معک
لغتنامه دهخدا
معک . [ م َ ع ِ ] (ع ص ) دیردارنده ٔ حق و وام کسی . || مرد سخت خصومت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرد گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد گول و احمق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
بل
لغتنامه دهخدا
بل . [ ب َل ل ] (ع ص ) حریص . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آنکه حقوق مردم را از خود به سوگند باطل کند و بازدارد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دیردارنده ٔ وام و سوگندخوار ستمکار. (ازمنتهی الارب ). شخص مَطول . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). |...