کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیران
لغتنامه دهخدا
دیران . (اِخ ) نام محلی است در اطراف دمشق . (الموشح ص 116).
-
دیران
لغتنامه دهخدا
دیران . (ع اِ) ج ِ دیر. (تاج العروس ) (دهار) || ج ِ دار. (منتهی الارب ). رجوع به «دیر» و «دار» شود.
-
جستوجو در متن
-
اطاق فرهاد
لغتنامه دهخدا
اطاق فرهاد.[ اُ ق ِ ف َ ] (اِخ ) یکی از آثاری که در دیران پیدا شده و به مادیها نسبت میدهند، دخمه ایست در دیران لرستان نزدیک سرپل ، موسوم به اطاق فرهاد که ناتمام مانده است . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 221 شود.
-
ارشک
لغتنامه دهخدا
ارشک . [ اَ ش َ ] (اِخ ) سوم اشکانی . رجوع به اردوان اول شود. || ارشک سوم . سی وپنجمین پادشاه ارمنستان (341-367 م .) موافق نوشته های مورّخین ارمنستان و نویسندگان رومی . رجوع به ایران باستان ص 2621 شود. || ارشک سوم دیران . یازدهمین از پادشاهان شاخه ٔ ...
-
ارته باذ
لغتنامه دهخدا
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) یا اَرتاوَزْد . نام بسیاری از شاهان ارمنستان و مشهورترین آنان ، پسر تیگران (50 ق . م .) است . وی آنتوان را بفریفت و در جنگی که بر ضد پارت ها کرد شکست یافت و سپس تریمویُر روم او رابمصر کشاند و در آنجا کلِه اُپاتر فرمان داد ...
-
دار
لغتنامه دهخدا
دار. (ع اِ) به معنی خانه باشد. (برهان ). ج ، دور. دیار. ادور. ادورة. دوران . دیران . (المنجد) : دار غم است و خانه ٔ پرمحنت محنت ببارد از در و دیوارش . ناصرخسرو.این جهان گذرنده دار خلود نیست . (تاریخ بیهقی ). || دیوان . اداره : عبدالغفار بدار استیفا ر...
-
جاودان کبیر
لغتنامه دهخدا
جاودان کبیر. [ وِ ن ِ ک َ ] (اِخ ) جاودان نامه سومین اثر فضل اﷲ حروفی است و از کتب مقدسه ٔ حروفیه بشمار است . رجوع به حروفیه در همین لغت نامه شود. در این کتاب که بلهجه ٔ استرآبادی است لغات محلی بسیار موجود است که برخی از آنها در ذیل ذکر میگردد: آمی ب...
-
دیر
لغتنامه دهخدا
دیر. [ دَ / دِ ] (ع اِ) خانه ای که راهبان در آن عبادت کنند و غالباً از شهرهای بزرگ بدور است و در بیابانها و قله های کوهها برپا گردد و هر گاه در شهر بنا گردید آن را کنیسه (کلیسا) یا بیعة گویند و بعضی میان این دو فرق گذارند که کنیسه از آن یهود است و بی...
-
ماد
لغتنامه دهخدا
ماد. (اِخ ) دولت ماد. پادشاهی ماد. سلسله ٔ پادشاهی ایرانی که قوم ماد آنرا در سال 705 ق .م . در ناحیه ٔ مادتشکیل داد. قبایل مختلف ماد در برابر تجاوزهای پی درپی پادشاهان آشور و از آنجمله وادانیراری سوم ، شلم نصر دوم ، شمسی اداد، تیگلات پالسر چهارم ، سا...
-
ارمنستان
لغتنامه دهخدا
ارمنستان . [ اَ م َ ن ِ ] (اِخ ) ارمن . ارمنیه . ارمینیه . (دمشقی ). ناحیه ای در آسیای غربی که از جانب شمال به گرجستان و از مشرق به بحر خزر و از جنوب به درّه ٔ علیای دجله و از مغرب به درّه ٔ فرات غربی یا قره سو محدود است . این ناحیت اکنون در تصرف سه ...