کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دید 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
seeing
دید 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] معیاری برای اندازهگیری میزان آشفتگی تصویر بهدستآمده از تلسکوپ براثر تلاطم جوّ
-
جستوجو در متن
-
زلزله
لغتنامه دهخدا
زلزله . [ زَ زَ / زِ زِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) رجفه . لرز. لرزه . لرزش . جنبش سخت و حرکت شدید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جنبش زمین و زمین لرزه که بومهن و بومهین نیز گویند. (ناظم الاطباء). بومهن . بومهین . (صحاح الفرس ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). لغز...
-
visibilities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیدگاه ها، دید، میدان دید، پدیداری، قابلیت دیدن
-
أَبْصَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
ديد
-
second sight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دید دوم
-
onsight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در دید
-
sawing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اره کردن، دید
-
از حیث
فرهنگ واژههای سره
از دید
-
به لحاظ
فرهنگ واژههای سره
از دید
-
in the public eye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در دید دیگران
-
after image
فرهنگ لغات علمی
پسدید
-
آلا بلبل، آلا بلبلی
لهجه و گویش تهرانی
دید از بالا
-
فحص النظر
دیکشنری عربی به فارسی
ديد سنجي , تعيين ميزان ديد چشم , عينک سازي , عينک فروشي
-
optometry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
optometry، تعیین میزان دید چشم، عینک سازی، دید سنجی، عینک فروشی