کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دید محیطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
میدان دید
دیکشنری فارسی به عربی
روية
-
دو دید
دیکشنری فارسی به عربی
ثنائي البورة
-
دید سنجی
دیکشنری فارسی به عربی
فحص النظر
-
دید رَش
لهجه و گویش بختیاری
did raš بسیار دود زده، ظرف بسیار سیاه ودود زده.
-
خَرزُقُل دید
لهجه و گویش بختیاری
xarzoqol-did دود دادن زخم عفونت کرده با سوزاندنسرگین خشک شده الاغ.
-
bird's eye view
نمای دید پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی نمای دور که از نقطهای بسیار مرتفع از موضوع گرفته شود متـ . دید پرنده
-
worm's eye view, ground angle shot, ground shot
نمای دید خزنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی نما که از نقطهای بسیار پایین از موضوع گرفته شود متـ . دید خزنده
-
eyeline match
همترازی دید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هماهنگی جهت و زاویۀ دید بازیگرانی که در نماهای متوالی به یکدیگر مینگرند
-
runway visibility value, RVV
میزان دید باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مقدار دید در باندی خاص که بهکمک دیدسنج (transmissometer) محاسبه و در برج مراقبت قرائت میشود
-
فرا دید آوردن
لغتنامه دهخدا
فرا دید آوردن . [ ف َ وَ دَ ] (مص مرکب ) پدید آوردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : ایزدتعالی آنجا روشنائی فرا دید آورد. (تاریخ سیستان ).
-
synthetic vision system
سامانۀ دید تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای رایانهای در هواگَرد که با استفاده از امکانات سهبعدی واقعیت مجازی را نمایش میدهد و وسیلۀ درک محیط پرواز را برای خلبان فراهم میکند
-
پرواز با دید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← مقررات پرواز با دید
-
zone of spatial commitement
حوزۀ دید مؤثر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محدودهای که در آن علائم تأثیرگذار بر رانندگی در مسیرِ پیشِ رو قابل مشاهده است
-
runway visual range, RVR
دامنۀ دید باند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بیشینهفاصلهای در راستای افقی که خلبان میتواند خط مرکزی یا چراغهای کناری یا شمارۀ باند را در انتهای مرحلۀ تقرب ببیند
-
touchdown runway visual range, touchdown RVR
دامنۀ دید باند فرودتماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] دامنۀ دید باند در زمان و مکان نشست متـ . دامنۀ دید فرودتماس