کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دیداری
/didāri/
معنی
۱. بصری.
۲. [قدیمی] قابل رؤیت؛ دیدنی؛ درخور دیدن: ◻︎ مردم ز راه علم بُوَد مردم / نه زاین تن مصور دیداری (ناصرخسرو: ۴۸۹).
۳. [قدیمی، مجاز] زیبا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
ocular, optic, optical, video, visual
-
جستوجوی دقیق
-
دیداری
لغتنامه دهخدا
دیداری . (ص نسبی ) منسوب به دیدار. رجوع به دیدار شود. || (ص لیاقت ) درخور دیدن . سزاوار تماشا. ازدر دیدار. درخور رؤیت . شایسته ٔ رویت . قابل دیدن . درخور نظاره . خوش نما. خوش منظر. نیکومنظر. منظرانی . منظری . وجیه . (یادداشت مؤلف ): اجهر؛ مرد دیدار...
-
دیداری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دیدار) didāri ۱. بصری.۲. [قدیمی] قابل رؤیت؛ دیدنی؛ درخور دیدن: ◻︎ مردم ز راه علم بُوَد مردم / نه زاین تن مصور دیداری (ناصرخسرو: ۴۸۹).۳. [قدیمی، مجاز] زیبا.
-
واژههای مشابه
-
visual cue
نشانۀ دیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] هر ایما یا وضعیت یا حالت چهره که زبان گفتاری را تقویت کند
-
visual agnosia
ناشناسایی دیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ناتوانی در شناسایی محرکهای دیداری نظیر اشیا
-
visual cryptography
رمزنگاری دیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] رمزنگاری اطلاعات بصری، اعم از تصویر و متن و جز آن، که برای رمزگشایی از آنها دستگاه بینایی انسان کفایت میکند و به رایانه نیازی نیست
-
principal visual ray, principal ray 2
پرتوِ دیداری اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] امتداد عمود بر صفحۀ منظر (perspective plane) از نقطۀ دید
-
دادههای دیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← دادههای دیداریسازیشده
-
information visualisation/ information visualization
دیداریسازی اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] استفاده از توانمندیهای مفهومی و شناختی انسان برای درک بهتر اطلاعات پیچیده و انتزاعی بهکمک بازنمودهای نگاشتاری
-
data visualization
دیداریسازی دادهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تبدیل اطلاعات عددی و متنی به قالب نگارهای
-
visual secret sharing scheme
طرح تسهیم راز دیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نوعی طرح تسهیم راز که در آن شرکتکنندگان ازطریق ابزارهای دیداری قادر به بازیابی راز هستند
-
visualized data
دادههای دیداریسازیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اطلاعات عددی و متنی که به قالب نگارهای تبدیل شده باشد متـ . دادههای دیداری
-
جستوجو در متن
-
سمعی بصری
فرهنگ واژههای سره
دیداری شنیدار
-
visual communication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط دیداری