کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیاستاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دیاستاز
/diyāstāz/
معنی
آنزیمی که نشاسته را به مالتوز تبدیل میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیاستاز
لغتنامه دهخدا
دیاستاز. (فرانسوی ، اِ) آمیلاز. آنزیمی (ماده ای آلی که توسط یاخته های گیاهی و حیوانی ساخته میشود) که در حیوانات و گیاهان یافت میشود و نشاسته و گلیکوژن را با عمل ئیدرولیز به قند ساده (مالتوز) تبدیل میکند. دکترین را نیز به مالتوز مبدل میسازد. در گوارش ...
-
دیاستاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: diastase] (زیستشناسی) diyāstāz آنزیمی که نشاسته را به مالتوز تبدیل میکند.
-
دیاستاز
دیکشنری فارسی به عربی
انزيم
-
جستوجو در متن
-
diastasis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیاستاز
-
antidiastase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد دیاستاز
-
diastase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیاستاز، واسطه پدیدههای حیاتی
-
enzyme
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آنزیم، انزیم، دیاستاز، واسطه پدیدههای حیاتی
-
پتیالین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ptyaline] (زیستشناسی) petyālin دیاستاز موجود در بزاق که مواد غذایی را قابل حل و هضم میسازد.
-
diastatic activity
فعالیت دیاستازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مقیاسی برای اندازهگیری قابلیت آرد در تولید مالتوز از نشاستۀ خود براثر فعالیت آمیلاز یا همان دیاستاز موجود در آن
-
مالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: malt] mālt دانۀ غلات که پس از خیس کردن و جوانه زدن خشک میکنند و دارای دیاستاز، دکسترین، مالتوز، و پروتئین است.
-
انزيم
دیکشنری عربی به فارسی
مواد الي پيچيده اي که درموجود زنده باعث تبديل مواد الي مرکب به مواد ساده تر وقابل جذب مي گردد , انزيم , دياستاز
-
زیماز
لغتنامه دهخدا
زیماز. (فرانسوی ، اِ) دیاستاز مخمر آبجو که موجب تجزیه ٔ گلوکز به الکل و گاز کربنیک در تخمیر الکلی می گردد. (از لاروس ). آنزیمی که در مخمر آب جو وجود دارد. از تأثیر آن بر قند، الکل و گاز کربونیک تولید میشود. (دایرة المعارف فارسی ). مایه ها را می توان...
-
الکل اتیلیک
لغتنامه دهخدا
الکل اتیلیک . [ اَ ک ُ اِ ] (ترکیب وصفی ) یا الکل معمولی از اقسام الکل است که در همه ٔ نوشابه های خمری ، شراب وعرق و امثال آن وجود دارد. و آنرا الکل سفید نیز میگویند. دکتر پریمن در شیمی مختصر آلی (صص 201 - 205)آرد: الکل اتیلیک از اتان مشتق میشود و آن...
-
خردل
لغتنامه دهخدا
خردل . [ خ َ دَ ] (ع اِ) تخمی است دوائی و آن بوستانی و صحرائی و فارسی می باشد، بوستانی سرخ رنگ و فربه بود و چون بکوبند زرد شود، گرم و خشک است در چهارم . گویند اگر بر عصاره ٔ انگور بریزند بحالت خود نگاه دارد و نگذارد که بجوش آید و اگر در آتش ریزند از ...