کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دکلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دکلة
لغتنامه دهخدا
دکلة. [ دَ ک َ ل َ ] (ع اِ) گِل سیاه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || لای تنک . (منتهی الارب ). گِل رقیق . (از اقرب الموارد). || گروهی که به سلطان گردن ننهندجهت عزت خود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
دکلة
لغتنامه دهخدا
دکلة. [ دَ ل َ ] (ع اِ) دکلة من صِلّیان ؛ بقیه ای از صلیان که گیاهی است دشتی ، یا پاره ای از آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
دکله
لغتنامه دهخدا
دکله . [ دَ ک ِ ل َ / ل ِ ] (اِ) پیراهن اطفال . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). || به هندی ، جامه ای است پنبه دار که بالای رختها پوشند، خاصه در روز جنگ . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). کژآکند : که عیان شد به خلعت دکله که نهان شد به چارقب ّ طلا. نظام ق...
-
جستوجو در متن
-
سناءالدین
لغتنامه دهخدا
سناءالدین . [ س َ ئُدْ دی ] (اِخ ) ارقم فارسی که برقم مردی و مردمی صفحه ٔ دولت او مرقوم بوده و کمال شهامت او همه اقران و اکفاء را معلوم ، برادر اتابک دکله که ممالک فارس در تحت تصرف و فرمان او بود و از حد مکران تا ساحل عمان در ضبط و امکان او. او را اب...
-
ارقم
لغتنامه دهخدا
ارقم . [ اَ ق َ ] (اِخ ) (سناءالدّین ... فارسی ) (امیر) برادر اتابک دکله که ممالک فارس در تحت تصرف و فرمان او بود و از حدّ مکران تا ساحل عمان در ضبط و امکان او. او را ابیات است از آن جمله :روی تو بطعنه بر قمر می خنددلعلت بکرشمه بر گهر می خندداز شیرین...
-
دکل
لغتنامه دهخدا
دکل . [ دَ ک َ ] (ص ) امردی که ریش او تمام برنیامده باشد و دست و پای بزرگ و گنده داشته باشد. (برهان ). امردی راگویند که دست و پای بزرگ لک و گنده داشته باشد و خطش هنوز ندمیده ، و آنرا «تکل » نیز گویند. (آنندراج ). امرد ضخم . || سخت درشت اندام و قوی . ...
-
لای
لغتنامه دهخدا
لای . (اِ) گل نرم که از آب گل آلود برجایی نشیند. گل نرم که در آب گل آلود ته نشین شود یا به دیوار و اطراف بندد. گل بسیار نرم که پس از گذشتن سیل و مانند آن برجای ماند. دردی آب که در ته ظرفی یا چیزی نشیند. (اوبهی ). گلی که در آب باشد. لا. رجوع به لا شود...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) علیشاه جیلانی وزیر سلطان محمد خدا بنده که در سال 711 هَ . ق . پس از قتل خواجه سعدالدین وزیر وزارت اولجایتو را یافت . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده نام اورا گاهی خواجه تاج الدین جیلان تبریزی و گاهی خواجه تاج ال...