کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دکان شیرینی فروشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دکان شیرینی فروشی
واژهنامه آزاد
قنادی.
-
واژههای مشابه
-
هفت دکان
لغتنامه دهخدا
هفت دکان . [ هََ دُک ْ کا / دُ ](اِ مرکب ) کنایه از هفت کشور و هفت اقلیم . (برهان ).
-
هم دکان
لغتنامه دهخدا
هم دکان . [ هََ دُک ْ کا ] (ص مرکب ) دو تن که در یک دکان کسب کنند. شریک . همکار. || به کنایه ، نزدیک و دوست صمیم : روز و شب هم سرای و هم دکان در دکان مرد و در سرای زنی .(هزلیات منسوب به سعدی ).
-
دکان داود
لغتنامه دهخدا
دکان داود. [ دُک ْ کا ن ِ وو ] (اِخ ) دخمه ای است نزدیک سرپل زهاب در سنگ در اینجا صورت مردی برجسته در سنگ کنده شده ، این مرد لباس مادی بر تن و بَرْسَمی بدست دارد و در حال عبادت ایستاده است . (از تاریخ ایران باستان ص 221).
-
صاحب دکان
لغتنامه دهخدا
صاحب دکان . [ح ِ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دکاندار. خداوند دکان .
-
دکان دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] dok[k]āndār صاحب دکان؛ کاسبی که دکان دارد.
-
دکان دار
دیکشنری فارسی به عربی
تاجر , مهرب
-
دخل دکان
دیکشنری فارسی به عربی
حتي
-
زبردست کسی دکان گرفتن
لغتنامه دهخدا
زبردست کسی دکان گرفتن . [ زَ ب َ دَ ت ِ ک َ دُک ْ کا گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایت است از بر آن کس برتری جستن . در مقابل او دکان دعوی آراستن . در حوزه حق او وارد شدن . نظیر: رودست کسی زدن . روی دست دیگری رفتن . بالا دست کسی زدن : جواب داد که هان ای س...
-
پنج دکان شرع
لغتنامه دهخدا
پنج دکان شرع . [ پ َ دُک کا ن ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از اصول دین است : کلک آن رکن چون مهندس عقل پنج دکان شرع را معمار.خاقانی .
-
دکان لوازم الخياطة
دیکشنری عربی به فارسی
خرازي فروشي , مغازه ملبوس مردانه
-
دکان و انبار
لهجه و گویش تهرانی
مرکز تجارت
-
کان و دکان
فرهنگ گنجواژه
ثروت
-
حجره و دکان
فرهنگ گنجواژه
مغازه بازار.