کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دچار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دچار حمله (مرض وغیره) شدن
دیکشنری فارسی به عربی
استول عليه
-
دچار سقوط واضمحلا ل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انهيار
-
دچار بی نظمی در جلیدیه ء چشم
دیکشنری فارسی به عربی
لا بوري
-
جستوجو در متن
-
lay-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لخت کردن، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن
-
discomfit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
discomfit، خنثی کردن، ایجاد اشکال کردن، دچار مانع کردن، ناراحت کردن
-
discomfiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
discomfiting، خنثی کردن، ایجاد اشکال کردن، دچار مانع کردن، ناراحت کردن
-
discomfited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحتی، خنثی کردن، ایجاد اشکال کردن، دچار مانع کردن، ناراحت کردن
-
infect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، الوده کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار کردن، عفونی کردن، سرایت کردن، پر کردن
-
infecting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلوده کردن، الوده کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار کردن، عفونی کردن، سرایت کردن، پر کردن
-
tempts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وسوسه، دچار وسوسه کردن، اغوا کردن، فریفتن
-
lay up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذاشتن، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن
-
laid up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذاشتم، انبار یا جمع کردن، دچار تاخیر کردن یا شدن
-
infects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلوده می کند، الوده کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار کردن، عفونی کردن، سرایت کردن، پر کردن
-
diseased
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمار، دچار علت کردن
-
diseasing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیمار شدن، دچار علت کردن