کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دِلوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دِلوا
لهجه و گویش گنابادی
delwa در گویش گنابادی یعنی منظره زیبا و با صفا ، با صفا ، خوشرو و مهربان ، طبیعت فوق العاده
-
دِلوا
لهجه و گویش بختیاری
delvâ دلباز، دلگشا، فرحانگیز.
-
واژههای مشابه
-
دلوا
لغتنامه دهخدا
دلوا. [ دَ ] (ص ) دروا. سرگشته . حیران . || سرنگون . آویخته . رجوع به دروا شود.
-
واژههای همآوا
-
دلوا
لغتنامه دهخدا
دلوا. [ دَ ] (ص ) دروا. سرگشته . حیران . || سرنگون . آویخته . رجوع به دروا شود.
-
دلوع
لغتنامه دهخدا
دلوع . [ دَ ] (ع ص ، اِ) ناقة دلوع ؛ ماده شتری که پیشروی کند شتران را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || طریق و راه . (از اقرب الموارد).
-
دلوع
لغتنامه دهخدا
دلوع . [ دُ ] (ع مص ) بیرون آمدن زبان از دهن . (از منتهی الارب ). خارج شدن زبان از دهان بسبب خستگی یاتشنگی . (از اقرب الموارد). دلع. رجوع به دلع شود.