کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دُونَنَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دُونَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
غیر ما
-
جستوجو در متن
-
علجانة
لغتنامه دهخدا
علجانة. [ ع َ ل َ ن َ ] (اِخ ) نام موضعی است ، و در شعر حبیب هذلی آمده است : فجبال أیلة فالمحصب دوننافاُلات ذی علجانة فذهاب .(از معجم البلدان ).
-
طویع
لغتنامه دهخدا
طویع. [ طُ وَ ] (اِخ ) ابوزیاد گوید: طوعة و طویع، از آبهای بنی العجلان است . شاعر گوید : نظرت و دوننا علماً طویعو منقاد المخارم من ذقان .(از معجم البلدان ).
-
حافر
لغتنامه دهخدا
حافر. [ ف ِ ] (اِخ ) دیهی است میان بالس و حلب و دیر حافر بدانجاست . راعی گوید : أَ من آل وسنی آخراللیل زائرو وادی العویر دوننا والسواخرتخطت الینا رکن هیف و حافرطروقاً و انی منک هیف و حافر.و همه ٔ این نامها مواضعی نزدیک به شام میباشد. (معجم البلدان )...
-
اعزلان
لغتنامه دهخدا
اعزلان . [ اَ زَ ] (اِخ ) نام دو وادی است که یکی را اعزل الریان گویند بدان جهت که آب دارد و دیگری را اعزل الظمآن گویند به اعتبار آنکه بی آب است . ابوعبیده گوید: اعزلان دو وادی است در بلاد بنی حنظلةبن مالک که ارض مروت را قطع کنند. (از معجم البلدان ):ه...
-
ظاهر
لغتنامه دهخدا
ظاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی است در فسطاط مصر و وجه تسمیه آن است که چون عمروبن العاص از اسکندریه بازگشت و طرح فسطاط بریخت ، جمعی از قبایل که در اسکندریه بازمانده بودند در فسطاط به وی پیوستند و چون مردم به طرح فسطاط اشتغال یافته بودند، جای بر آن...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نصرالسهمی و یا حارث بن سهم بصری . صحابی است ، و زبیربن بکار، در الموفقیات ، از طریق محمدبن اسحاق از او شعری در باب قصه ٔ سقیفه ٔ بنی ساعده در مورد انصار آرد:یا لقومی لخفة الاحلام و انتظاری لزلة الاقدام قبل کانوا من الدعاة الی...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن حِلَّزَة الیشکری الوائلی . شاعری جاهلی ، و یکی از فحول شعرا و اصحاب معلقات است . ابوعبیده گوید بهترین شعرا که دارای قصائد طوالند سه تن باشند؛ عمروبن کلثوم و حارث بن حلزه و طرفةبن العبد. و او ابرص بود و در فخر بدان پایه بود که...