کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دُمگُلآذین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
peduncle
دُمگُلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] محور اصلی گُلآذین
-
واژههای مشابه
-
pedicel
دُمگُل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] پایهای که گلهای منفرد یک گُلآذین را به محور اصلی یا دُمگُلآذین متصل میکند
-
دمگل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دمگل› (زیستشناسی) domgol میله یا دنبالۀ باریکی که گل را به ساقه یا شاخه متصل میسازد.
-
آذین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzin) زیور ، زیب ، زینت ، آرایش ؛ (در قدیم) آیین ، رسم و قاعده .
-
آذین
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرایش، آیینبندی، چراغانی، زیب، زینت، زیور ۲. آیین، رسم، قاعده، قانون
-
آذین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آدین› 'āzin ۱. زیب؛ زیور؛ زینت: ◻︎ ببستند آذین به شهر اندرون / پر از خنده لبها و دل پر ز خون (فردوسی: ۶/۱۰).۲. [قدیمی] آیین؛ رسم؛ قاعده؛ قانون: ◻︎ نوشتند بر سان و آذین چین / سوی شاه با صدهزار آفرین (فردوسی: لغتنامه: آذین).۳. [قدیمی] غرف...
-
آذین
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - زیب ، زینت ، آرایش . 2 - رسم ، قاعده ، قانون .
-
آذین
لغتنامه دهخدا
آذین . (اِ) زیب . زیور. زینت . آرایش . آیین : گر همی آرزو آیدْت عروسی ّ نودین عروست بس و دل خانه و علم آذین . ناصرخسرو.ای خوانده کُتْب و زو شده روشن دل بسته ز علم و حکمت و پند آذین . ناصرخسرو.تا ز مشک خم گرفته در گلش آذین بودخم گرفتن قامت عشاق را آیی...
-
اذین
لغتنامه دهخدا
اذین . [ اَ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان عرب از جمله نام جدّ پدر محمدبن احمدبن جعفر.
-
اذین
لغتنامه دهخدا
اذین . [ اَ ] (ع اِ) گوش . || (مص ، اِ مص ) دانست . (منتهی الارب ). || دستوری . اجازت و دستوری دادن . || آگاهی . || (اِ) اذان . بانگ نماز. (مهذب الاسماء). || (ص ) مؤذن . اذان گوینده . || ضامِن و قبول کننده ٔ کاری بر خود. || جائی که بانگ نماز از هرجه...
-
گل آذین
لغتنامه دهخدا
گل آذین . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) وضع قرار گرفتن گلها به روی ساقه و یا شاخه ها گل آذین نامیده میشود. گل آذین شامل دو دسته است : اول - گل آذین منفرد، هرگاه دم گل بدون انشعاب باشد و انتهای آن به یک گل منتهی گردد در این صورت گل آذین منفرد نامیده میشود، مانند...
-
آذین دخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzin doxt) (آذین + دخت = دختر) زیب و زینت دختران ؛ کنایه از دختر شایسته و زیبا است .
-
inflorescence
گُلآذین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ گلهایی که با آرایشی خاص بر روی یک محور مشترک قرار دارند * مصوب فرهنگستان اول
-
گلآذین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol āzin) (در گیاهی) آرایش و چگونگی قرار گرفتن گلها بر روی ساقهی گیاهان .