کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دَمخور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دَمخور
لهجه و گویش تهرانی
همدم
-
واژههای مشابه
-
دمخور
واژگان مترادف و متضاد
انیس، جلیس، دمساز، مالوف، مصاحب، معاشر، ملازم، مونس، همنشین
-
دمخور
لغتنامه دهخدا
دمخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) همدم . همنفس . همنشین و همفکر: دمخور بودن یا نبودن کسی را؛ با وی انیس و جلیس و همدل بودن یا نبودن . سازگار بودن یا نبودن . (از یادداشت مؤلف ).
-
دمخور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عامیانه، مجاز] damxor دمساز؛ همدم؛ همراز؛ سازگار؛ همصحبت.
-
واژههای همآوا
-
دمخور
واژگان مترادف و متضاد
انیس، جلیس، دمساز، مالوف، مصاحب، معاشر، ملازم، مونس، همنشین
-
دمخور
لغتنامه دهخدا
دمخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) همدم . همنفس . همنشین و همفکر: دمخور بودن یا نبودن کسی را؛ با وی انیس و جلیس و همدل بودن یا نبودن . سازگار بودن یا نبودن . (از یادداشت مؤلف ).
-
دمخور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عامیانه، مجاز] damxor دمساز؛ همدم؛ همراز؛ سازگار؛ همصحبت.
-
جستوجو در متن
-
ملازمت کردن
واژگان مترادف و متضاد
همراهی کردن، ملازمه کردن، دمخور بودن
-
اُخت،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
جور، مناسب، دَمخور
-
دمساز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [مجاز] damsāz همدم؛ همراز؛ همصحبت؛ همنشین؛ موافق؛ سازگار؛ دمخور.
-
دمساز
واژگان مترادف و متضاد
انیس، خوگرفته، خوگیر، دمخور، دوست، موافق، مونس، ندیم، همدم، همراز
-
انیس
واژگان مترادف و متضاد
آشنا، دلارام، دمخور، دمساز، رفیق، مونس، همدم، همنشین