کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دَرَسْتَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دَرَسْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
درس گرفته اي - آموخته اي(دراست از نظر معنا اخص از تعلّم است ، چون اگر چه هر دو به معناي آموختن است ، ولي دراست غالبا در جائي بکار ميرود که انسان از روي کتاب درسي را بگيرد و بخواند تا بياموزد . )
-
واژههای مشابه
-
درست
واژگان مترادف و متضاد
۱. راست، صحیح ۲. استوار، تمام، کامل ۳. تندرست، سالم ۴. حق، حقیقی، صواب، واقع ۵. امین، درستکار، صائب، موثق ≠ خطا
-
accurate
درست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ویژگی اندازهگیری یا کمیتی که به مقدار واقعی خود نزدیک باشد
-
درست
فرهنگ فارسی معین
(دُ رُ) [ په . ] (ص .) 1 - کامل ، بی عیب ، سالم . 2 - امین ، استوار. 3 - زرِ تمام عیار، سکّه سالم .
-
درست
لغتنامه دهخدا
درست . [ ] (اِ) اسم فارسی الوسن است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
درست
لغتنامه دهخدا
درست . [ دُ رُ ] (اِخ ) ابن رباط فُقَیمی . شاعری بوده است معاصر فرزدق (قرن اول هجری ) و او سیاه چرده و کوتاه بالا و زشت روی بوده . (از البیان و التبیین ج 2) (از منتهی الارب ).
-
درست
لغتنامه دهخدا
درست . [ دُ رُ ] (اِخ ) نام چند تن از محدثان باشد. رجوع به الاصابة و منتهی الارب شود.
-
درست
لغتنامه دهخدا
درست . [ دُ رُ ] (ص ، ق ، اِ) کل . تام . کامل . تمام . (ناظم الاطباء). تمام و غیر ناقص . (غیاث ). که کم نیست : سنگ این نانوا درست است . مقابل کم : وزن یا سنگ درست ؛ که کم نباشد. سنگ تمام . سنگ حق . || وافیه . بخوبی . بسزا. بتمامی .(یادداشت مرحوم دهخد...
-
درست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: drust] dorost ۱. صحیح.۲. سالم؛ بیعیب.۳. [قدیمی] تمام؛ کامل.۴. [قدیمی] امین و استوار.۵. (اسم) [قدیمی] سیم و زر مسکوک و تمامعیار.〈 درست شدن: (مصدر لازم)۱. [عامیانه] ساخته شدن.۲. آماده شدن.۳. [عامیانه] اصلاح شدن.〈 درست کردن: ...
-
درست
دیکشنری فارسی به عربی
ارثذوکسي , اصيل , بالضبط , بسيط , تکاملي , جدير بالثقة , جورب , دقيق , شرعي , صحيح , صوت , فقط , کامل , کل , مثالي , يمين
-
درست
لهجه و گویش تهرانی
به اندازه
-
درست
واژهنامه آزاد
صواب.
-
درستِ درست
فرهنگ گنجواژه
خیلی درست.
-
perfect interval
فاصلۀ درست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از فاصلههای یکم و چهارم و پنجم و هشتم از بنمایه در گام بزرگ (major) و تمامی فاصلههای همارز آنها