کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دٌزی و هیزی،دزدی حیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
دٌزی و هیزی،دزدی حیزی
لهجه و گویش تهرانی
نادرستی،خلافکاری
-
جستوجو در متن
-
حیزی
لغتنامه دهخدا
حیزی . (حامص ) حالت حیز. نامردی و مخنثی . (برهان قاطع). نامردی . مخنثی . هیزی . (ناظم الاطباء).
-
حیزی و دزدی
فرهنگ گنجواژه
نادرستی، خلاف کاری، فساد.
-
دولی
لغتنامه دهخدا
دولی . (حامص ) (از: دول + یای مصدری ) حیله بازی و بی شرمی و بدسرشتی . حیزی . هیزی . مخنثی . بغایی . (یادداشت مؤلف ). دغابازی . (شرفنامه ٔ منیری ). مکر و فریب . (آنندراج ). فریب و مکر و حیله . (ناظم الاطباء) : همان که بودی از این پیش شادگونه ٔ من کنو...
-
جرب
لغتنامه دهخدا
جرب . [ ] (اِخ ) گروهی که به دزدی و راهزنی تن درمیدادند و بنام مخالیف جرب دار نامیده میشدند (از دزی ).
-
ساسان
لغتنامه دهخدا
ساسان . (ص ، اِ) گدا و گدائی کننده . (برهان ). گدا. (دهار) (جهانگیری و شرفنامه ٔ منیری از اجمال حسینی ). گدا و فقیر. (غیاث از کشف اللغات ). گدا و فقیر و درویش . (ناظم الاطباء) (استینگاس ). رأس الشحاذین و کبیر هم . (قطر المحیط). رئیس گدایان . نرگدا. ...
-
غصب
لغتنامه دهخدا
غصب . [ غ َ ] (ع مص ) به ستم گرفتن . مغصوب ، نعت از آن است . (منتهی الارب ). به ستم گرفتن چیزی را از کسی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). به ستم بستدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). به ستم ستدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مجمل اللغة). گرفت...
-
کف
لغتنامه دهخدا
کف . [ ک َف ف / ک َ ] (ع اِ) پنجه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء) (زمخشری ) (غیاث ). دست ، یا دست تابند دست ، گویند «مد الیه کفَّه ُ لیسأله » یا راحت باانگشتان .گویند از آن بابت کف گفته اند که تن را از آزار نگه می دار...