کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دو به هم زنی کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دو به هم زنی کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أزَّجَ
-
واژههای مشابه
-
دو، دو آمدن، دو گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
حالت تهدید گرفتن.
-
BO-BO axle arrangement
آرایش محور دوـ دو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] آرایش محور لوکوموتیوی که دارای دو بوژی با دو محور محرک است
-
two-by-two seating, 2+2 seating
چینش دوـ دو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] چینش عرضی صندلیها در وسایل نقلیۀ عمومی بهنحویکه در هر ردیف دو صندلی در هر سوی راهرو قرار گیرد
-
دو دو زدن
لهجه و گویش تهرانی
حرکت سریع چشم از ضعف،حالت ضعف و لاغری
-
دوـ دور، دو دور دو دور
لهجه و گویش تهرانی
صدای شیپور
-
دو بهم زن، دو آمدن
لهجه و گویش تهرانی
آشوبگر،بلوف
-
گران دو
لغتنامه دهخدا
گران دو. [ گ ِدَ / دُو ] (ص مرکب ) اسب آهسته رو. (ناظم الاطباء).
-
jogger
نرمدو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کسی که نرمدوی میکند
-
آکوتیله دو
فرهنگ واژههای سره
بیلپه
-
هرزه دو
لغتنامه دهخدا
هرزه دو. [ هََ زَ / زِ دَ/ دُو ] (نف مرکب ) آنکه بیهوده راه میپیماید. || آنکه کارهای بی نتیجه و بی هدف انجام میدهد.
-
first officer
خلباندو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خلبانی که با خلبانیک در عملیات پرواز مشارکت دارد
-
دو برادران
فرهنگ فارسی معین
(دُ. بَ دَ) (اِمر.) دو ستارة روشن که بر سینة دب اصغر است ؛ فرقدان .
-
دو پهلو
فرهنگ فارسی معین
(دُ. پَ) (ص مر.) کنایه از: دارای دو مفهوم متفاوت .