کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دویل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دویل
/davil/
معنی
مکر و حیله.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دویل
لغتنامه دهخدا
دویل . [ دَ ] (ع اِ) گیاه سال خورده . || گیاهی که بر آن دو سال گذشته باشد و یا خاص است به گیاه نصی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گیاهی که سال بر او گذشته باشد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
دویل
لغتنامه دهخدا
دویل . [ دُ ] (اِ) مکر و حیله و غدر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا). || ابریشم گنده که از پیله حاصل شود و دو کرم در درون آن باشد. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ).
-
دویل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] davil مکر و حیله.
-
دویل
واژهنامه آزاد
ادغام دو کلمه' ده' به معنی روستا و' ویل' به معنی شهر ،دویل یعنی ده بزرگ یا دهستان ،ده شهر
-
جستوجو در متن
-
Conan Doyle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کانن دویل
-
Sir Arthur Conan Doyle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر آرتور کانن دویل
-
A. Conan Doyle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
A. کنان دویل
-
شرلوک هلمس
لغتنامه دهخدا
شرلوک هلمس . [ ش ِ ل ُ هَُ ] (اِخ ) شرلوک هلمز. قهرمان رمانهای پلیسی به قلم دویل و او نمونه ای است از کارآگاهی بسیار زیرک و باهوش . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
سالخورده
لغتنامه دهخدا
سالخورده . [ خوَر / خَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از بسیارسال . (انجمن آرا). فرتوت و معمّر. (شرفنامه ٔ منیری ). سالدیده . مسن . سالخورده : دَهری ؛ مرد سالخورده . هِرمِل ؛ ناقه ٔ سالخورده . دَویل ؛ گیاه سالخورده . دَهکَم ؛ پیر سالخورده . هج...