کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوکچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دوکچه
/dukče/
معنی
دوک کوچک نخریسی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوکچه
لغتنامه دهخدا
دوکچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) دوک کوچک . (ناظم الاطباء). به معنی دوک است .(آنندراج ). مصغر دوک ، ماسوره ای که در کلوک گذارند وکرباس بافند. (از شعوری ج 1 ورق 454). || پود. پود پیچ و ماکو. (ناظم الاطباء). || در آذربایجان (خلخال ) بسته ٔ مخروطی شکل نخ...
-
دوکچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ دوک] [قدیمی] dukče دوک کوچک نخریسی.
-
جستوجو در متن
-
ارتدان
لغتنامه دهخدا
ارتدان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ساختن دوک را. (منتهی الارب ).دوک و دوکچه ساختن : ارتدنت المراءة؛ ساخت دوک را.
-
دوک
لغتنامه دهخدا
دوک . (اِ) آهن دراز که در چرخه ٔ ریسمان باشد. (غیاث ). آلتی که بدان ریسمان ریسند. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (از آنندراج ) (برهان ). دراره . مِغزَل . مُغزَل . (منتهی الارب ). مَغزَل . (منتهی الارب ) (السامی فی الاسامی )(دهار). آلت آهنین که زنان بدان ...