کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوکانچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوکانچه
لغتنامه دهخدا
دوکانچه . [ دُ چ َ/ چ ِ ] (اِ مصغر) حانوت و دوکان خرد. دکان کوچک . (یادداشت مؤلف ). دکة. دکان . || مصطبه و ایوان کوچک . سکو و مهتابی . (یادداشت مؤلف ). درداق ؛ دوکانچه ٔ هموار و خرد که بر وی نشینند. مِسطَبَة، دوکانچه ٔ کوفته و هموار که بر وی نشینند...
-
جستوجو در متن
-
درداق
لغتنامه دهخدا
درداق . [ دَ ] (ع اِ) دوکانچه و زمین کوچک کوفته و هموارکرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
دکة
لغتنامه دهخدا
دکة. [ دَک ْ ک َ ] (ع اِ) ریگستان هموار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دوکانچه ٔ برابر و هموار که بر وی نشینند. (منتهی الارب ). دوکان . (دهار). بنائی که قسمت بالای آنرا مسطح کنند تا بر آن نشینند. ج ، دِکاک . (از اقرب الموارد). ج ، دِکک . (ناظم...
-
مسطبة
لغتنامه دهخدا
مسطبة. [ م َ / م ِ طَ ب َ ] (ع اِ) سندان آهنگران و حدادها. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چشمه ٔ انباشته . (منتهی الارب ). || آبهای ریزان و مندفق . (از اقرب الموارد). || دوکانچه ٔ کوفته و هموار که بر وی نشینند. (منتهی الارب ). دکان که بر آن ...
-
دکان
لغتنامه دهخدا
دکان . [ دُک ْ کا / دُ ](از ع ، اِ) دوکان . (منتهی الارب ) (دهار). مرادف حانوت . (از آنندراج ). حانوت ، و آن معرب از فارسی است . (از اقرب الموارد). واحد دکاکین ، و آن معرب از فارسی است . (از صحاح جوهری ). صاحب تاج العروس (ذیل ماده ٔ دکک و دکن ) در مو...