کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دونده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
دونده
/davande/
معنی
آنکه میدود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
runner
-
جستوجوی دقیق
-
دونده
لغتنامه دهخدا
دونده . [ دَ وَ دَ / دِ ] (نف ) تندرونده و تازنده و تاخت کننده . (ناظم الاطباء): کر. (منتهی الارب ). کریان . (منتهی الارب ). آنکه دود. که شتابد. شتابنده . رونده به تندی : و این [ سند ] ناحیتی است گرمسیر...و مردمان اسمر و باریک تن و دونده . (حدود العا...
-
دونده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) davande آنکه میدود.
-
دونده
دیکشنری فارسی به عربی
عداء
-
واژههای مشابه
-
پویه دونده
لغتنامه دهخدا
پویه دونده . [ ی َ / ی ِ دَ وَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) پویه دوان : فرّار؛ سخت گریزنده و پویه دونده . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
dwining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
-
runer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
-
denned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
-
dinger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
-
durneder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
-
vintneress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
-
dapping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده
-
runner-up finish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده تا پایان
-
race runner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونده مسابقه