کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوم
لغتنامه دهخدا
دوم . [ ] (اِخ ) اسم طایفه از ایلات کرد ایران است که تقریباً 200خانوار می شوند و بعضی تخته قاپو و زارع و قسمت دیگرچادرنشین هستند. (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 59).
-
دوم
لغتنامه دهخدا
دوم . [ دَ ] (ع اِ) درخت بوی جهودان . و به هندی کوکل است . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). خرمای هندی . (دهار) (ملخص اللغات ). به لغت مغربی خرماست . (تخفه ٔ حکیم مؤمن ). درخت خرمای هندی . (مهذب الاسماء). درختی که صمغ آن مقل است . مقل . وقل . ثمرآن ...
-
دوم
لغتنامه دهخدا
دوم . [ دَ ] (ع مص ) دوام . همیشگی . پیوستگی . پیوسته بودن . دایمی بودن . همواره بودن . (یادداشت مؤلف ). همیشه بودن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). همیشگی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آرا...
-
دوم
لغتنامه دهخدا
دوم . [ دُ وُ ] (اِ) انگشت چهارم که انگشت بنصر باشد. || پشت . || (ص ) زیردست . (ناظم الاطباء).
-
دوم
لغتنامه دهخدا
دوم . [ دُ وُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) دویم .(ناظم الاطباء). دویم که می نویسند خلاف قاعده است چراکه یاء در اخواتش هیچ جا نیست لیکن معهذا در نظم بعضی استادان آمده است مگر صحیح دوم است بدون یاء. (ازآنندراج ). ثانی . ثانیه . دیگری . دگری . ثناء. مرتبه ٔ...
-
دوم
دیکشنری فارسی به عربی
ثانية
-
واژههای مشابه
-
کالیکست دوم
لغتنامه دهخدا
کالیکست دوم . [ ت ِ دُوْ وُ ](اِخ ) سن . پاپ کلیسای کاتولیک از 1119 تا 1124 م .
-
کلود دوم
لغتنامه دهخدا
کلود دوم . [ کْل ُ / ک ِ ل ُ دِ دُ وُ / دُوْوُ ] (اِخ ) امپراتور روم (214 - 270 م .) شاهزاده ٔ عالیقدر و فرمانده ٔ نظامی محبوب . وی در طاعون سیرمیوم درگذشت . (از لاروس ).
-
گوستاو دوم
لغتنامه دهخدا
گوستاودوم . [ تا وِ دُوْ وُ ] (اِخ ) آدولف کبیر (1594 - 1632 م .). در استکهلم متولد شد. از سال 1611 تا1632 پادشاه سوئد بود. وی باآنکه نبوغ عجیبی داشت جاه طلب بود. ارتش سوئد را منظم و مرتب کرد و با اتحادبا ریشلیو برای نگاهداری پرتستانهای آلمان در جنگ ...
-
کنستانس دوم
لغتنامه دهخدا
کنستانس دوم . [ ک ُ س ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) پسر کنستانتین اول (317 - 361 م .). وی از سال 351تا 361 امپراطور روم بود و مانند پدرش مسیحیت را درروم گسترش داده و از آن جانبداری کرد. (از لاروس ).
-
کنستانت دوم
لغتنامه دهخدا
کنستانت دوم . [ ک ُ ت ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (630-668 م ) امپراطور روم شرقی از 641 تا 668 م . (از لاروس ).
-
dupe
نسخۀ دوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نسخۀ منفی یا مثبت فیلم یا نوار که از روی نسخۀ اصلی تکثیر شده باشد
-
verb-second
فعلدوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبانی که در آن فعل در جایگاه دوم بند قرار دارد
-
second half
نیمۀ دوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بخش دوم بازی یا مسابقه پس از وقت استراحت بین دو نیمه