کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دول ده
لغتنامه دهخدا
دول ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان موگوئی بخش آخوره شهرستان فریدن . واقع در 20هزارگزی شمال باختری آخوره دارای 104 تن سکنه است . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
دول کرش
لغتنامه دهخدا
دول کرش . [ ک ِ رَ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) یعنی دول «دلو» بگیرش ، به معنی برخیز و بگیر و آن بازیی است که اطفال کنند بدین نحو که جمعی حلقه زنند و بر سر پانشینند آن نشستن را چنگه پا گویندبه معنی نشستن بر سر انگشتان چه چنگ به معنی انگشتان است بعد...
-
دول کرو
لغتنامه دهخدا
دول کرو. [ دُ ک ِ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاورود بخش حومه ٔ شهرستان سنندج . واقع در 42هزارگزی جنوب سنندج با 110 تن سکنه . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دول گپ
لغتنامه دهخدا
دول گپ . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 38هزارگزی باخترماسور دارای 300 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ خرم آباد و چشمه هاست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دول گر
لغتنامه دهخدا
دول گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) درودگر. (یادداشت مؤلف ). رجوع به درودگرشود. || (اِ) قسمی ماهی . (یادداشت مؤلف ).
-
دول گلاب
لغتنامه دهخدا
دول گلاب . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هندمینی بخش بدره ٔ شهرستان ایلام . واقع در 108هزارگزی خاور ایلام . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دول میان
لغتنامه دهخدا
دول میان . (اِ مرکب ) کیسه و خریطه که از پوست و امثال آن دوزند و بر کمر بندند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از برهان ).
-
دول بند
لغتنامه دهخدا
دول بند. [ ب َ ] (اِ مرکب ) دستار و عمامه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مولوی یا عمامه . لغت نامه های فرانسوی می نویسند که توربان متداول در فرانسه به معنی عمامه مأخوذ از کلمه ٔدولبند فارسی است به معنی بند و رشته ٔ سرعمامه . سر پایان . مندیل . (یادداش...
-
دول بندی
لغتنامه دهخدا
دول بندی . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . در 44هزارگزی خاوری سنندج بین راه شوسه ٔ جدید و قدیم سنندج به سقز با 750 تن سکنه . آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دول خان
لغتنامه دهخدا
دول خان . (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد دارای 147 تن سکنه است . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دول ریسه
لغتنامه دهخدا
دول ریسه . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) دوک ریسه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوک ریسه شود.
-
سنگ دول
لغتنامه دهخدا
سنگ دول . [ س َ ] (اِ مرکب ) گردباد. (آنندراج ). رجوع به سنگدوله شود.
-
سیاه دول
لغتنامه دهخدا
سیاه دول . (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. دارای 360 تن سکنه . آب آن از سراب زز. محصول آنجا غلات ، لبنیات و پشم است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
قصر دول
لغتنامه دهخدا
قصر دول . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در 20 هزارگزی جنوب خاوری ملاوی و 18 هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک . موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر مالاریایی است . سکنه ٔ آن 60 تن است . آب آن از چشمه و...
-
لره دول
لغتنامه دهخدا
لره دول . [ ل َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ژاوه رود بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 32 هزارگزی جنوب سنندج و یک هزارگزی باختر شوسه ٔ سنندج به کرمانشاه . کوهستانی ، سردسیر، دارای 65 تن سکنه ٔ سنی ، کردی زبان . آب آن از چشمه ، محصول : آنجا غلات و لبنی...