کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوله چر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوله چر
لغتنامه دهخدا
دوله چر. [ دَ ل َ / ل ِ چ َ ] (اِ مرکب ) فلک گردنده . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
دولة
لغتنامه دهخدا
دولة. [ دَ ل َ ] (ع اِ) گردش نیکی و ظفر و غلبه به سوی کسی . || سنگدان مرغ و چینه دان آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(از آنندراج ). || . پایین شکم و جانبی آن . || شقشقه و شش مانندی که شتر از دهن بیرون آورد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنند...
-
دولة
لغتنامه دهخدا
دولة. [ دَ ل َ ] (ع مص ) دَول . (ناظم الاطباء). ظفر یافتن . (المصادر زوزنی ). || شهرت گردیدن و آشکار گشتن . || فروهشته گردیدن شکم کسی . || واگردیدن ایام . (منتهی الارب ). از حالی به حالی دیگر در آمدن زمان . (از اقرب الموارد).
-
دولة
لغتنامه دهخدا
دولة. [ دُ وَ ل َ ] (ع اِ) سختی و بلا. ج ، دولات . (ناظم الاطباء). سختی وبلا. (منتهی الارب ). سختی و بلا و آن لغتی است در تولة. ج ، دُوَلات . (ازاقرب الموارد).
-
دولة
لغتنامه دهخدا
دولة. [ ل َ / دَ ل َ ] (ع اِ) نوبت در غنیمت و مال و یا آنکه دَولَة نوبت در حرب و دولَة نوبت در مال یا هر دو برابر است و به ضم دال اختصاص به آخرت و به فتح آن اختصاص به دنیا دارد.ج ، دُوَل و دُوَلات . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نوبت و غنیمت و...
-
دُولَةً
فرهنگ واژگان قرآن
چيزي را گويند که در بين مردم متداول است و دست به دست ميگردد .
-
نی دوله
لغتنامه دهخدا
نی دوله . [ ن َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیجنوند بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام . در 26هزارگزی جنوب غربی چرداول ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (...
-
دوله پسان
لغتنامه دهخدا
دوله پسان . [ دَ ل ِ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت بخش سلوانا. واقع در 5 / 6هزارگزی خاوری سلوانای شهرستان ارومیه آب آن از چشمه . سکنه ٔ آن 135 تن . راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دوله سیر
لغتنامه دهخدا
دوله سیر. [ دُ ل ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . واقع در 52هزارگزی شمال باختری دیوان دره . سکنه ٔ آن 110تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دوله ملال
لغتنامه دهخدا
دوله ملال . [ دَ ل َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماسال بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش . واقعدر دوهزارگزی ماسال . دارای 699تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ ماسال . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
سنگ دوله
لغتنامه دهخدا
سنگ دوله . [ س َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) گردباد باشد و آن بادی است که خاک را بشکل مخروطی بر هوا برد و به عربی اعصار گویند. و با واو مجهول بنظر آمده است . (برهان ) (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ).
-
سنگ دوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (هواشناسی) [قدیمی] sangdule = گردباد
-
دولة اِتحادية
دیکشنری عربی به فارسی
دولت فدرال , فدراتيو , حکومت مرکزي
-
تازه آباد دوله رش
لغتنامه دهخدا
تازه آباد دوله رش . [ زَ دِ دو ل َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ساردل بخش میرانشاه شهرستان سنندج است که در 48هزارگزی جنوب باختری دیواندره و 15هزارگزی جنوب باختری گاوآهن تو واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 54 تن سکنه دارد، سنی ، کردی . آب آن از چشمه . ...